عرفان اسلامی جلد 13

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عرفان اسلامی - جلد 13

حسین انصاریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



جنگى به نام « تبوك » براى مسلمانان پيش آمد . در آن جنگ به مسلمانان خيلى سخت گذشت و به فرموده قرآن در آيه 119 سوره توبه براى مسلمانان ساعت عسرت و هنگامه سختى بود ، جابر بن عبداللّه مى‏گويد :

ما در اين جنگ گرفتار سه نوع سختى شديم ، سختى زاد و توشه ، كمبود آب ، گرسنگى و تشنگى چهارپايان و پياده ماندن مردم . رهبر اسلام به فرمان خداوند ازمردم براى شركت در آن جهاد مقدّس دعوت كرد . منافقان و در مدينه و اطراف آن مشغول تبليغات سوء شدند و براى سست كردن اراده مسلمانان از شركت در جنگ ، به فعاليّت پرداختند و گفتند : اين چه بساطى است كه هر ماه و هر هفته بايد به جهاد رفت و مال و جان به هدر داد ، اين چه آيينى است كه ما را از زندگى بازداشته و راحتى را از ما سلب كرده است .

تبليغات آنان در عدّه‏اى از مردم اثر گذاشت و ايشان بدون عذر شرعى از شركت در آن جهاد مقدّس خوددارى كردند . و اگر پيامبر بزرگ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با تبليغات غلط آنان و خوددارى آن سه چهره مشهور مبارزه نمى‏كرد در آينده ، سنّت ناپسندى گذاشته مى‏شد و هر كسى به كمترين بهانه‏اى از شركت در جنگ فرار مى‏كرد .

رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پس از بازگشت از جهاد ، مورد استقبال مردمى كه از شركت در جهاد معذور بودند قرار گرفت . آن سه نفر هم كه به بهانه جمع كردن ميوه و انجام كارهاى عقب افتاده ، در واقع به خاطر سستى و تنبلى در جهاد شركت نداشتند به استقبال آمدند . رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهدستور اكيد دادند كه احدى از مسلمانان حق معاشرت و رفت و آمد با آنان را ندارد ؟!

تمام مردم مدينه عليه آنان بسيج شدند . فروشندگان به آنان جنس نفروختند ، معاشران از معاشرت با آنان پرهيز كردند ، دوستان نسبت به آنان آهنگ جدايى زدند ، زن و فرزند نيز از ايشان روى گرداندند . حتّى زنان آنان به مسجد آمدند و به رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عرضه داشتند : چنانچه خداوند به ما اجازه معاشرت با آنان را نمى‏دهد ، ما را طلاق بگوييد .

پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهرضايت به جدايى ندادند ، ولى فرمودند : ترك معاشرت را نسبت به آنان ادامه دهيد .

راستى زمين با همه وسعتش بر آنان تنگ شد و از اين بى‏توجّهى جانشان به لب آمد .

آرى ، آنان گناهى بزرگ مرتكب شده بودند ، گناه تخلّف از فرمان حق و خوددارى از شركت در جهاد با كفر .

چون وضع را بدين صورت ديدند ، از شهر و ديار دست كشيده و رهسپار بيابان شدند .

چهل شبانه روز گريستند و در آن مدّت همسرانشان به دستور پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهوسائل لازم را براى آنان مى‏بردند . پس از آن همه گريه و زارى و عذر آوردن به پيشگاه حق ، خبرى از عفو و مغفرت نشنيدند . « كعب » دو رفيق خود را صدا زد و گفت : علّت عدم پذيرش توبه ما دوستى ما با يكديگر است حال كه همه از ما بريده‏اند بياييد ما هم از يكديگر كناره گرفته و هريك به بدبختى و روسياهى خود در پيشگاه حق بناليم . بدين‏گونه عمل كردند .

/ 380