23 - بازارى وارسته ! - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تو با دشوارى ، صبح مى گردد، و اندوه ما از فراغ تو هميشگى است تا آن هنگام كه خداوند افراد خاندانت را به تو ملحق سازد، آخرين سلامم بر تو اى فرزند رسول خدا، و رحمت و بركات خدا بر تو باد. )) سپس بيرون آمد و روى قبر را پوشانيد، و بر آن چنين نوشت :

هذا قبر الحسين بن على بن ابى طالب الذى قتلوه عطاشانا غريبا.

: (( اين قبر حسين ، فرزند على بن ابيطالب عليه السّلام است كه او را با لب تشنه و غريب ، كشتند )) .

سپس امام سجاد(ع ) كنار نهر علقمه آمد و جسد پاره پاره عمويش عباس ‍ (ع ) را ديد، خود را به روى بدن افكند، و فرمود:

على الدنيا بعدكَ العفايا قمر بنى هاشمٍ.

: (( اى ماه بنى هاشم ، بعد از تو خاك بر سر دنيا. )) سپس جسد به خون طپيده آن حضرت را، تنها به خاك سپرد، و به بنى اسد فرمود: افرادى (نامرئى ) با من هستند كه مرا كمك مى كنند.

23 - بازارى وارسته !

محمد بن اءبى عمير (مشهور به ابن ابى عمير) از شاگردان خاص و مورد اطمينان امام موسى بن جعفر(ع ) و امام رضا و امام جواد (عليهم السّلام ) بود، او مرد علم و فقه و عبادت و زهد بود، او به قدرى علاقه به عبادت خدا داشت ، كه بعد از نماز صبح ، به سجده شكر مى افتاد و تا هنگام ظهر سر از سجده بر نمى داشت .

او در نقل روايات به قدرى مورد اطمينان بود كه فقهاء و محدّثين مى گفتند: (( مراسيل او مثل مسانيد او است )) (يعنى اگر او روايتى از شخصى نقل كند، گر چه راويان سند حديث را ذكر نكند، در اطمينان ، مانند آن است كه راويان را ذكر نمايد.) او با اينكه از محدّثين بزرگ و فقهاى عاليمقام بود، تجارت نيز مى كرد، و از اين راه ، معاش خود را تاءمين مى نمود، از خصلتهاى انسانى و اخلاقى او در اين راستا، اينكه :

شخصى ده هزار درهم بدهكار (( ابن ابى عمير )) شد، از قضاى روزگار، اين شخص ، اموالش را از دست داد و فقير شد، و ديگر آهى در بساط نداشت تا بدهكارى خود را ادا كند، خانه خود را به ده هزار درهم فروخت ، و آن مبلغ را برداشت و به سوى منزل (( ابن ابى عمير )) رهسپار گشت ، وقتى به در خانه او رسيد، كوبه در را كوبيد، و ابن ابى عمير از خانه بيرون آمد. آن شخص ‍ گفت : (( بدهكارى خود را آورده ام ، اين مبلغ را بگير. )) ابن ابى عمير به او گفت : (( اين پول را از كجا آورده اى ؟ آيا به تو ارث رسيده است ؟ گفت : نه .

آيا كسى اين پول را به تو بخشيده است ؟ گفت : نه ، بلكه خانه ام را فروخته ام تا قرض خود را ادا كنم .

ابن ابى عمير گفت : ذريح بن محاربى ، نقل كرد كه امام صادق (ع ) فرمود: لا يخرج الرجل عن مسقط راءسه بالدّين ، ارفعها فلا حاجة لى فيها...

: (( انسان بخاطر پرداخت وامش ، از خانه اش ، بيرون نمى رود، اين پول را بردار و ببر، نيازى به آن ندارم . )) در حالى كه ابن ابى عمير در آن وقت حتى به يكدرهم پول ، نيازمند بود، از آن پول چيزى قبول نكرد. اين است خصلت عالى يك بازارى مسلمان و وارسته !

24 - نقش صفات اخلاقى در نجات انسان

امام باقر(ع ) فرمود: در يكى از جنگها، رزمندگان اسلام ، گروهى از دشمن را اسير كرده و به حضور پيامبر(ص ) آوردند (اسيرانى كه قتل آنها لازم يا روا بود.) پيامبر(ص ) دستور داد، تا آن اسيران را به قتل برسانند، ولى آن حضرت در بين آنها، يك نفر از آنها را از صف اعدام شدگان خارج كرد، و او را عفو نمود.

او از آن حضرت پرسيد: (( چرا مرا آزاد ساختى ؟! )) پيامبر (ص ) فرمود: (( جبرئيل از طرف خداوند، به من خبر داد كه تو داراى پنج خصلت نيكى هستى كه خداوند و رسولش ، آن خصلتها را دوست دارند، و آنها عبارتند از:

/ 274