سال 1363 هجرى قمرى بود، همان سالى كه در جنگ جهانى دوم ، نيروهاى متفقين (انگليس و فرانسه و آمريكا و شوروى ) كشور ايران را محل تاخت و تاز خود قرار داده بودند، بر اثر نيامدن باران ، قحطى و خوشكسالى ، قم و اطراف را فرا گرفته بود، مردم سخت در فشار اقتصادى بودند، از مرحوم حضرت آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (طالب ثراه ) (متوفى 1371 قمرى ، مدفون در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه عليهاالسلام ) تقاضا كردند نماز استسقاء (طلب باران ) بخواند، آن مرحوم قبول كرده دو روز پشت سر هم با جمعيت به صحرا رفته و نماز استسقاء خواند، روز دوم آنچنان باران زياد آمد كه نهرها پر شد و سيلها به جريان افتاد و همه جا را سيراب نمود، اين ماجراى عجيب را جرائد و مجلات آن روز نوشتند و حتى (از ناحيه متفقين ) به كشورهاى خارج مخابره شد.
115 - شيوه كمك مالى امام حسين (ع )
شخصى از انصار (مسلمين مدينه ) به حضور امام حسين (ع ) براى درخواست كمك مالى آمد و تقاضاى كمك كرد.امام حسين (ع ) فرمود: اى برادر انصارى آبرو و شخصيت خود را از سؤ ال رودررو، حفظ كن ، درخواست خود را در نامه اى بنويس ، كه من به خواست خدا آنچه را كه موجب شادى تو است انجام خواهم داد.مرد انصارى در نامه اى نوشت : (( اى حسين (ع ) پانصد دينار به فلانى بدهكارم ، و اصرار مى كند كه طلبش را بپردازم ، با او صحبت كن تا وقتى كه پولدار شدم ، صبر كند )) .وقتى امام حسين (ع ) نامه او را خواند، به منزل تشريف برد و كيسه اى حاوى هزار دينار آورد و به آن مرد انصارى داد و فرمود: (( با پانصد دينار، بدهى خود را بپرداز و با پانصد دينار ديگر، زندگى خود را