در قرآن در سوره كورت ، آيه 20 و 21 در وصف جبرئيل مى خوانيم : ذى قوة عند ذى العرش مكين - مطاع ثم امين .يعنى : (( جبرئيل صاحب نيرو است ، و در پيشگاه صاحب عرش (خدا) داراى مقام بسيار عالى است ، او فرمانروا و امين و درستكار است )) .در حديث آمده : پس از نزول اين دو آيه ، رسول خدا (ص ) به جبرئيل فرمود: پروردگار تو چه زيبا تو را ستوده ، آنجا كه مى فرمايد: (( صاحب نيرو، در پيشگاه صاحب عرش (خدا) داراى مقام بس عالى است ، و فرمانرواى امين و راستگو مى باشد؟ )) .اى جبرئيل ! قوت و نيروى تو، و امانت و صداقت تو چيست ؟ جبرئيل عرض كرد: اما (نمونه اى ) از نيروى من ، بدانكه من از طرف خداوند به سوى شهرهاى قوم لوط (براى عذاب رسانى به آن قوم ) مبعوث شدم ، آنها در چهار شهر بودند و هر شهرى داراى چهارصد هزار جنگجو بود، غير از كودكان ، من آن شهرها را از زمين برداشتم و به آسمان بردم ، تا آنجا كه فرشتگان آسمان صداى خروسها و سگهاى آنها را شنيدند، و سپس به زمين آوردم و زيرورو كردم .و اما نمونه اى از امانت و صداقت من ، اينكه : (( هيچ دستورى به من داده نشد كه كمترين خطائى در اجراى آن دستور بكنم )) .
67 - برادران سلحشور
در جنگ جمل كه بين سپاه على (ع ) و سپاه طلحه و زبير، در بصره در سال 36 هجرت واقع شد، در سپاه على (ع ) سه برادر بنام زيد و سبحان و صعصعه (فرزندان صوحان ) از دلاور مردان سلحشور بودند، به گونه اى كه پرچم اميرمؤمنان على (ع ) در دست (( سحبان )) بود، وقتى او به شهادت رسيد، پس از او برادرش ، صعصعه ، پرچم را بدست گرفت و به نبرد ادامه داد.جالب اينكه : وقتى على (ع ) كنار جسد پاك زيد آمد، فرمود:رحمك الله يا زيد كنت خفيف المونة ، عظيم المعونهة : (( اى زيد خدا ترا مشمول رحمتش قرار دهد، تو مردى كم خرج (و بى اعتنا به زرق و برق دنيا) بودى ، و يارى تو به دين بسيار بود )) .
68 - جوانمردى در جنگ
در جنگ صفين كه در سال 36 هجرى بين سپاه على (ع ) با سپاه معاويه ، در گرفت و 18 ماه طول كشيد.در اوائل جنگ ، روزى معاويه با مشاور عزيزش (( عمروعاص )) صحبت كرد و براى تحت فشار قرار دادن سپاه على (ع ) گفت : بجا است كه ما شريعه (آبراه ) فرات را تصرف كنيم ، و در نتيجه ، تشتگى در اين بيابان ، سپاه على (ع ) را از پاى در آورد.عمروعاص گفت : (( اين كار درست نيست ، زيرا على (ع ) مردى نيست كه تشنه بماند و شما آب در اختيار داشته باشيد، عراقيان و حجازيان ، همراه او هستند و سرانجام با شمشيرهاى بران ، خود را به آب مى رسانند )) معاويه سخن (( عمروعاص )) را گوش نداد، و دستور حمله داد، و سپاه او آبراه فرات را تصرف كردند.ولى طولى نكشيد با حملات قهرمانانه على (ع ) و يارانش ، لشكر معاويه عقب نشينى كرده و آبراه فرات بدست سپاه على (ع ) افتاد.معاويه از ترس تشنگى ، بسيار وحشت كرد، و براى على (ع ) پيام فرستاد و تقاضاى آزادى آبراه فرات نمود.على (ع ) به ياران فرمود: (( شريعه فرات را آزاد بگذاريد و كسى مانع آشاميدن آب نشود، اگر آنها كار جاهلانه انجام دادند، من چنين كارى را نمى كنم )) .به اين ترتيب ، اميرمؤمنان على (ع ) در درگيرى جنگ ، كار ناجوانمردانه انجام نداد، و با اين عمل انسانى خود، درس جوانمردى و انسانيت - حتى در جنگ به جهانيان آموخت .