147 - اخلاص مرجع تقليد به پيشگاه اهل بيت نبوت - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جلوه مى كردند جز اينكه به قول فردوست : (( اختلاف او (شاه ) و من اين بود كه همه چيز او در خارج بود و همه چيز من در ايران ! )) دوستى فردوست با شاه تا اين حد بود كه مى گويد: (( دو عامل هميشه در روابط محمّدرضا و من بدون وقفه وجود داشت ، يكى محبت زياد او نسبت به من ، و ديگرى اطمينان كاملى بود كه نسبت به من داشت ... )) در عين حال به نظريه فردوست درباره شاه توجه كنيد:

(( شاه در تخيلات خود غوطه ور بود، واقعيات ديگر برايش بى ارزش بود، ديكتاتور هم كه بود، دولت و مجلس را هم كه در اختيار داشت ، پس ‍ مى خواست و مى توانست به تخيلات خود جامه عمل بپوشاند، رياست جمهور (آيت اللّه خامنه اى هنگام رياست جمهورى ) در نماز جمعه (( طاغوت )) را شرح دادند، همه را نوشتم ، تمام كلمات ايشان يكايك با وضع محمّدرضا تطبيق كامل داشت ، و چقدر زيبا بيان فرمودند، كه نوار آن با ارزش است ، پس محمّدرضا يك طاغوت ، يك فرد مستبد، آنچه كاشته بود درو كرد )) .

147 - اخلاص مرجع تقليد به پيشگاه اهل بيت نبوت

يكى از مراجع بزرگ تقليد كه حق بزرگى بر حوزه عليمه قم و جهان تشيّع دارد مرحوم آيت اللّه العظمى سيّد شهاب الدين حسينى مرعشى نجفى (قدّس سرّه ) است ، او صبح روز پنجشنبه بيستم ماه صفر (روز اربعين ) سال 1318 قمرى در نجف اشرف ديده به جهان گشود، و در هشتم شهريور 1369 ش (مطابق با8 صفر 1411 ه‍ ق ) در سن 93 سالگى در قم رحلت كرد، قبر شريفش در كنار راهرو كتابخانه عمومى كه بنام آنحضرت است و در خيابان ارم قم قرار دارد واقع شده است .

از خصوصيات اين بزرگوار اينكه : محبت و علاقه وافرى به اهل بيت نبوت داشت و خود را (( خادم علوم اهل البيت و المنيخ مطيته بابوابهم )) (خدمتگزار علوم خاندان نبوت و خواباننده مركب (( گدائى )) خود در كنار در خانه آنها) مى دانست ، و در فكر و عمل نيز چنين بود.

يكى از وصاياى او اين بود كه : (( پس از مرگ ، جنازه ام را روبروى مرقد مطهّر بى بى فاطمه معصومه (سلام اللّه عليها) قرار داده و در اين حال ، يك سر عمامه ام را به ضريح مطهّر، و سر ديگر را به تابوت بسته ، به عنوان دخيل ، و در اين هنگام مصيبت وداع مولاى من حسين مظلوم با اهل بيت طاهرينش ‍ را بخوانند )) كه اين وصيت اجرا شد.

148 - ارزش سخن حق

روزى سفيان ثورى كه از افراد معروف عصر امام صادق (ع ) بود، به حضور آن حضرت رسيد، و سخنى از آن بزرگوار شنيد، آن سخن به قدرى جالب و عميق بود كه سفيان تعجب كرد و گفت : (( اى پسر رسول خدا، سوگند به خدا اين سخن ، طلا است )) .

امام صادق (ع ) به او فرمود:

بل هذا خير من الجوهر وهل الجوهر الا حجر.

(( بلكه اين سخن بهتر از طلا است ، آيا مگر جز يك جماد (و از جنس سنگ معدن ) مى باشد؟!

امام (ع ) با اين سخن ، اين درس را به ما داد كه همان گونه كه براى طلا ارزش ‍ قائليم ، به سخنان و پندهاى صحيح ، بيش از طلا ارزش بدهيم ، چرا كه طلا يك چيز جماد و بى حركت است ، ولى سخن صحيح ، سازنده و آموزنده است و بر كمال انسان مى افزايد .

149 - در ماندگى خدانما

در عصر امام صادق (ع ) شخصى به نام (( جعدبن درهم )) به مخالفت با اسلام و بدعتگذارى مى پرداخت و داراى طرفدارانى شده بود، به همين خاطر در روز عيد قربان اعدام گرديد.

او روزى مقدارى خاك و آب در ميان شيشه اى ريخت و پس از چند روز، حشرات و كرمهائى در ميان آن توليد شد، او گفت : (( اين من بودم كه اين حشرات و كرمها را آفريدم ، زيرا من سبب پديد آمدن آنها شدم )) .

اين موضوع را به امام صادق (ع ) خبر دادند. امام فرمود: به او بگوئيد :

/ 274