198 - نتيجه عجله و شتابزدگى - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

) تكميل و تهذيب شده و بنا است در 30جلد به قطع وزيرى منتشر گردد كه 24جلد آن چاپ و منتشر شده است .

در سنگ قبر شهيد قاضى نورالله شوشترى اين ماده تاريخ شهادت او كه به حساب ابجد مطابق با سال 1019 است نوشته شده است :


  • ظالمى اطفاء نورالله كرد
    قرة العين نبى را سر بريد


  • قرة العين نبى را سر بريد
    قرة العين نبى را سر بريد



از كتابهاى معروف او كتاب (( مجالس الؤ منين )) در دو جلد به فارسى است كه چندين بار چاپ شده و در دسترس است .

كتاب احقاق الحق (به آن شكلى كه خود قاضى نورالله شوشترى تاءليف كرده ) توسط عالم بزرگوار ميرزا محمد نائينى (متوفى 1305) به فارسى ترجمه شده است .

198 - نتيجه عجله و شتابزدگى

دريائى بود، حيوانات بسيار و مختلف داشت ، بعضى از آنها هم آبزى بودند و هم خاكزى ، به اصطلاح ذوحياتين بودند يعنى هم مى توانستند در درون دريا زندگى كنند و هم در بيرون دريا .

يكى از اين حيوانات درنده به يكى از حيوانات درنده صحرائى صدمه اى زد، حيوان صحرائى او را دنبال كرد تا قصاص كند، او فرار كرد و خود را به دريا افكند، حيوان صحرائى نتوانست وارد دريا كرد.

شير گفت : چاره اى نيست جز اينكه آب دريا را خارج كنند و آن حيوان ظالم را دستگير و مجازات نمايند.

شير به همه حيوانات فرمان داد تا كنار دريا بروند و آب دريا را خالى كنند، آنها كنار دريا آمدند، هر كدام با وسيله اى مخصوص به خود، آب دريا را مى كشيدند، فيل با خرطومش ، حاجى لك لك با منقارش و...

با عجله مشغول كشيدن آب بودند به طورى كه طولى نكشيد آب دريا به تلاطم افتاد و حيوانات دريائى احساس خطر كردند و جريان را به رهبر خود گفتند، رهبر آنها گفت برويد از نزديك ببينيد آيا آنها با عجله و شبابزدگى آب را بيرون مى كشند و يا با آرامش .

آنها براى گزارش اين خبر خود را به لب دريا رسانيدند و ديدند حيوانات صحرائى با شتاب سرسام آور، آب را مى كشند، بازگشتند و جريان را به رهبر خود گزارش دادند.

رهبر گفت : ناراحت نباشيد، چون آنها در كارشان عجله و شتاب دارند بزودى كوفته و خسته شده و از كارشان دست مى كشند و ما نجات مى يابيم .

همانطور كه او گفت :آنها خسته شدند، و دست از كار كشيدند اين است كه بزرگان گفته اند:

العجلة من الشيطان و التّاءنّى من الرّحمان .

: (( شتابزدگى از شيطان است و آرامش در كارهااز خداى رحمان است .

199 - عفو و بزرگوارى امام على (ع )

پس از جنگ جمل كه در سال 36 در بصره در عصر خلافت امام على (ع ) بين سپاه آن حضرت با سپاه طلحه و زبير انجام گرفت و به شكست دشمن پايان يافت ، جمعى از قريش كه مروان نيز در ميان آنها بود، و همه آنها جزء سپاه دشمن بودند، به گرد هم نشستند، يكى از آنها گفت : (( سوگند به خدا ما به اين مرد (على عليه السلام ) ظلم كرديم ، و بيعت با او را بدون عذر موجهى شكستيم ، به خدا سوگند براى ما آشكار شد كه بعد از رسول خدا(ص ) روش هيچكسى مانند روش نيك آن حضرت نبود، عفوا و نيز بعد از رسول خدا(ص ) بى نظير بوده است ، برخيزيد به حضورش برويم و از اعمال بدخود عذر خواهى كنيم تا او ما را ببخشد. )) آن كروه بر خاستند و به در خانه على (ع ) آمدند و اجازه ورود خواستند، على (ع ) به آنها اجازه ورود داد.

هنگامى كه آنها در محضر على (ع ) نشستند، امام على (ع ) به آنها رو كرد و فرمود: (( خوب توجه كنيد! من بشرى مانند شما هستم ، اكنون با شما سخنى دارم ، از من بشنويد اگر حق بودم مرا تصديق كنيد و گرنه آن را رد كنيد، شما را سوگند به خدا آيا مى دانيد كه رسول خدا (ص ) هنگامى كه رحلت كرد من نزديكترين و بهترين شخص به او بودم و بعد از او بهترين شخص نسبت به مردم بودم ؟ حاضران گفتند: آرى تصديق مى كنيم .

/ 274