194 - اعتراض شديد امام صادق به طاغوت - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از ناحيه قابيل (يكى از فرزندان آدم ) به هابيل رسيد، و مانند پاداش هابيل به حسين (ع ) داده خواهد شد، و برعهده قاتل او همان بار گناهى است كه بر قاتل هابيل هست .

و در همه آسمانها فرشته مقرّبى نبود، مگر اينكه به محضر حسين (ع ) رسيده و همه پس از عرض سلام ، مراتب تسليت خود را عرض كرده و از پاداش عظيمى كه به آنحضرت داده مى شود، خبر دادند، و خاك قبرش را به رسول خدا (ص ) نشان مى دادند، و آن بزرگوار عرض مى كرد: خداوندا خوار كن كسى را كه حسين (ع ) را خوار كند و بكش آن را كه حسين (ع ) را بكشد و قاتلش را به آرزويش نرسان )) .

194 - اعتراض شديد امام صادق به طاغوت

معلّى بن خنيس از ياران و شاگردان مخلص و مبارز و عالم امام صادق (ع ) بود، داود بن على فرماندار مدينه از طرف خلفاى جور بود، به دستور او (( معلّى )) را به شهادت رساندند و اموالش را غارت نمودند.

روزى داود به حضور امام صادق (ع ) آمد در حالى كه عبايش در زمين كشيده مى شد، امام صادق (ع ) به او شديدا اعتراض كرده و فرمود: (( مولا و دوستم معلّى را كشتى و اموالش را به يغما بردى ، آيا نمى دانى كه انسان هنگامى كه عزيزى را از دست بدهد، خوابش مى برد، ولى در جنگ خوابش نمى برد، سوگند به خدا حتما كه تو را نفرين مى كنم ! )) .

داود با طعنه و مسخره گفت : (( باشيم و نفرين تو را ببينيم )) .

امام صادق (ع ) به خانه اش بازگشت ، آن شب تا صبح نخوابيد، همواره به نماز و مناجات پرداخت و در مناجات خود مى گفت : ياذاالقوّة و يا ذالمحال الشّديد و يا ذاالعزّة الّتى كلّ خلقك لها ذليل ، اكفنى هذا الطّاغية و انتقم لى منه : (( اى خداوند كه صاحب قدرت و نيروى استوار هستى ، اى خدائى كه داراى عذاب شديد مى باشى ، و اى صاحب شوكتى كه تمام خلق تو در برابر آن خوار و ذليل اند، مرا از (گزند) اين طاغوت (داود بن عبدالله ) كفايت كن و انتقام مرا از او بگير )) .

ساعتى نگذشت كه در مدينه صداها بلند شد كه داود بن على از دنيا رفت .

به اين ترتيب امام صادق (ع ) در ان جوّ خفقان و وحشت ، به طاغوتيان اعتراض شديد مى كرد و براى آنها نفرين مى نمود، و به شاگردان و ياران مخلص خود، توجّه خاص داشت .

195 - اعتراض پيامبر (ص ) از نامگذارى بد

امّسلمه يكى از همسران نيك پيامبر (ص ) بود، خداوند به برادر مادريش ، پسرى داد، نام او را (( وليد )) گذاشتند.

پيامبر (ص ) به آنها اعتراض كرد و فرمود: (( آيا فرزند خود را همنام فرعونهاى خود مى كنيد، اين نام را تغيير دهيد و نامش را (( عبدالله )) بگذاريد، بدانيد كه بزودى در آينده شخصى از اين امت خواهد آمد، كه به او (( وليد )) مى گويند كه بدترين افراد امّت من است و بدى او از فرعون نسبت به قومش بيشتر مى باشد )) .

روايت كننده گويد: بعدها مردم معتقد بودند كه او وليد بن عبدالملك (ششمين خليفه اموى ) است ، و عقيده ما اين بود كه او وليد بن يزيد بن عبدالملك (يازدهمين خليفه اموى ) است .

196 - دعاى على (ع ) در مورد دوست مخلص خود

عمرو بن حمق يكى از ياران مخلص و دوستان صميمى اميرمؤمنان على (ع ) است ، در جنگ صفّين كه جنگ سختى بين سپاه على (ع ) با لشكر معاويه بود، به على (ع ) عرض كرد: (( ما به خاطر تحصيل مال و يا خويشاوندى ، با تو بيعت نكرده ايم ، بلكه بيعت ما با تو براساس پنج چيز است :

1- تو پسر عموى رسول خدا (ص ) هستى

2- تو داماد آنحضرت و همسر حضرت زهرا (ع ) هستى

3- تو پدر دو فرزند رسول خدا مى باشى

4- تو نخستين فردى هستى كه به پيامبر (ص ) ايمان آوردى

5- تو بزرگترين مرد از مجاهدان اسلام بوده و سهم تو در جهاد با كفار، از همه بيشتر است .

بنابراين اگر فرمان دهى تا كوه را از جاى بركنيم ، و دريا را از آب تهى سازيم تا جان بر تن داريم سر از

/ 274