181 - شهادت رزمنده يك دست - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(( افتاتون السحر واننم تبصرون . )) : (( آيا شما سراغ سحر مى رويد، با اينكه مى بينيد؟ )) سپس به نعش جادوگر رو كرد و گفت : (( اگر راست مى گوئى ، خود را زنده كن . )) وليد، خشمگين شد و به جندب گفت : (( چرا چنين كردى ؟ )) جندب در پاسخ گفت : از رسول خدا(ص ) شنيدم ، فرمود: حد الساحر ضربة باالسيف : (( حد جادوگر، آنست كه با شمشير گردنش را زد. )) من دستور اسلام را اجرا كردم .

وليد دستور داد، جندب را زندانى كردند.

به اين ترتيب ، جندب ، باطل را مشخص كرد و نابودى نمود، و براى آنكه شعبده بازى را با معجزه ، همسان مى دانستند، فهماند كه اين دو از هم جدا است ، معجزه ، حق است ، و جادوگرى باطل مى باشد (جريان زيد را در داستان بعد بخوانيد.)

181 - شهادت رزمنده يك دست

در داستان قبل سخنى از زيد (بن صوحان ) به ميان آمد و پيامبر(ص ) در شاءن او فرمود: (( زيد چه زيد؟ )) سپس فرمود: يك دست او قبل از خودش به آن ، مى پيوندد.

در سالهاى اول خلاف امام على (ع )، بيعت شكنان ، جنگ جمل را در بصره بر ضد على (ع ) براه انداختند، سپاه على (ع ) همراه امام ، براى دفاع از حق ، با آنها جنگيدند.

زيد از ياران مخلص امام على (ع ) بود، و از مجاهدان نامى و بزرگ اسلام به شمار مى آمد، و يك دستش در جنگ نهاوند، از بدن جدا شده بود، در عين حال با يكدست در جنگ جمل در ركاب اميرمؤمنان على (ع ) با دشمن جنگيد تا به شهادت رسيد.

او قبل از شهادت ، به امام على (ع ) عرض كرد: (( من در اين جنگ كشته مى شوم . )) امام به او فرمود: (( از كجا مى گوئى ؟ )) عرض كرد: (( در خواب ديدم دست بريده ام از آسمان فرود آمد و مرا به طرف بالا مى كشاند. )) وقتى كه على (ع ) كنار جسد به خون طپيده زيد آمد، بالاى سرش نشست و فرمود:

رحمك الله يا زيد قد كنت المئونة عظيم المعونة .

: (( اى زيد خدا تو را رحمت كند، تو آدم كم خرج بودى و در عين حال پشتيبان نيرومند دين بشمار مى آمدى . ))

182 - اهميت احترام به شوهر

جمعى از راه دور به حضور پيامبر(ص ) رسيده و عرض كردند: ما بعضى از انسانها را ديديم كه بعضى ديگر را سجده مى كردند، آيا روا است ؟ پيامبر(ص ) فرمود: روا نيست ، اگر روا بود كه انسانى ، انسانى ديگر را سجده كند لامرت المراة ان تسجد لزوجها: (( قطعا فرمان مى دادم كه زنها همسران جود را سجده نمايند. )) يعنى نهايت تواضع و فرمانبرى را در برابر شوهران خود داشته باشند.

183 - ازدواج آسان

زنى به حضور پيامبر(ص ) آمد و گفت : مرا به ازدواج كسى در آور.

پيامبر(ص ) به حاضران فرمود: چه كسى حاضر است با اين زن ازدواج كند؟ مردى برخاست و گفت : من حاضرم .

پيامبر(ص ) به او فرمود: چه مقدار مهريه مى دهى ؟ او گفت : چيزى ندارم .

پيامبر(ص ) فرمود: آيا چيزى از قرآن را مى دانى ؟ او گفت : آرى .

پيامبر(ص ) فرمود: (( اين زن را به ازدواج تو در آورم ، در برابر آنچه كه قرآن مى دانى ، كه به او بياموزى و همين مهريه اوباشد .

/ 274