عصر رسول خدا (ص ) بود، بانوى مسلمانى زندگى مى كرد، همواره روزه مى گرفت و به نماز اهميّت بسيار مى داد، حتى شب را با عبادت و مناجات به سر مى برد، ولى بداخلاق بود و با زبان خود همسايگانش را مى آزرد.شخصى به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض كرد: فلان بانو همواره روزه مى گيرد و شب زنده دارى مى كند، ولى بداخلاق است و با نيش زبانش همسايگان را مى آزارد.رسول اكرم (ص ) فرمود: لا خير فيها، هى من اهل النّار: (( در چنين زنى خيرى نيست و او اهل دوزخ است )) .
106 - عذاب قبر
امام صادق (ع ) فرمود: شخص نيكوكارى از دنيا رفت ، او را به خاك سپردند، در عالم قبر (ماءمورين الهى ) او را نشاندند، يكى از ماءمورين به او گفت : ما مى خواهيم صد تازيانه از عذاب الهى را بر تو بزنيم .مرد نيكوكار گفت : طاقت ندارم .ماءمور گفت : 99 تازيانه مى زنيم .او جواب داد: طاقت ندارم .ماءموران الهى (بخاطر اينكه آن شخص ، مرد نيكوكار بود) عدد به عدد كم كردند و او مكرّر در جواب مى گفت :طاقت ندارم .تا اينكه ماءموران گفتند: يك تازيانه به تو مى زنيم ، و ديگر هيچ راهى براى عفو اين يك تازيانه نيست ، حتما بايد اين تازيانه را بخورى .