سعيدبن محمدبن جنيد معروف به (( ابن جنيد )) از داشنمدان و عرفاى نامى قرن سوم به شمار مى آمد، او استادى زبردست و عالمى ناطق بود، ولى در سلك صوفيان به شمار مى رفت ، او در سال 297هجرى قمرى از دنيا رفت .يكى از علماى بزرگ آن عصر بنام (( جعفر خاليدى )) مى گويد: او را در عالم خواب ديدم و به او گفتم :(( خداوند با تو چگونه رفتار كرد؟ )) در پاسخ گفت : همه اين اشارت و عبارت و رسوم و علوم (صوفيانه ) كه داشتم به حالم سودى نبخشيد.و ما نفعنا الا ركعات كنا نركعها فى الاسحار.: (( جز چند ركعت نمازى كه در سحرگاهان مى خواندم ، چيزى به حالم ، سود نبخشيد. )) .خفتگان را از زمرمه مرغ سحر حيوان را خبر از عالم ربانى نيست
185 - رسول خدا(ص ) در بازار
روزى رسول خدا(ص ) به بازار مدينه آمد و عبور مى كرد، چشمش به طعامى (مانند نخود) افتاد، ديد بسيار پاكيزه و مرغوب است ، پرسيد قيمت اين طعام ،چند است ؟ در همين هنگام خداوند به او وحى كرد، دستت را داخل آن طعام كن و زير آن را روبياور، پيامبر(ص ) چنين كرد، ناگاه ديد زير آن ، پست و نامرغوب است ، به آن بازارى رو كرد، و فرمود:ما اراك الا و قد جمعت خيانة و غشا للمسلمين .: (( تو را نمى نگرم مگر اينكه خيانت و نيرنگ به مسلمين را در اينجا جمع كرده اى . )) روز ديگر از بازار عبور كرد، طعامى در ميان كيسه بزرگى ديد، دستش را داخل آن نمود، دستش تر شد، دريافت كه زير طعام را آب زده اند و نمناك است ، به فروشنده فرمود: اين چه طعامى است كه رويش خشك است و زيرش تر است ؟ او عرض كرد: باران بر آن باريده است .پيامبر(ص ) فرمود: چرا آن قسمت تر را نشان مشتريان نداده اى تا بنگرند؟ من غشنا فليس منا: (( كسى كه باما (و مسلمين ) نيرنگ كند،
186 - رعايت حق همسايه
مردى به محضر امام صادق (ع ) آمد و از همسايه خود شكايت كرد.امام صادق (ع ) در ضمن راهنمائى او درباره اهميت مقام همسايه ، و زشتى رعايت نكردن حق همسايه اين داستان را نقل كرد و فرمود: بدانكه : مردى از انصار به حضور رسول خدا(ص ) آمد و عرض كرد:(( من خانه اى در محل فلان قبيله ، خريده ام ، نزديكترين همسايه ام كسى است كه خيرى از او به من نمى رسد، و از شر و آزار او، آسوده نيستم . )) رسول خدا(ص ) به على (ع ) و ابوذر و سلمان (و يك نفر ديگر كه راوى مى گويد بگمانم مقدار بود) دستور داد به مسجد بروند و با صداى بلند، فرياد بزنندكه : (( لا ايمان لمن لم يا من جاره بوائقة )) . (( هركه همسايه اش آزار او آسوده نباشد، ايمان ندارد. )) آنها به مسجد رفته ، سه بار با صداى بلند، اين سخن را به گوش مردم رساندند. سپس با دست اشاره كرد كه چهل خانه در چهار طرف همسايه هستند.
187 - آرايش شوهر براى همسر خود
حسن بن جهم مى گويد: امام هفتم حضرت كاظم (ع ) را ديدم ، محاسن خود را رنگ كرده بود، و بسيار پاكيزه و تميز عبور مى كرد، به حضورش رفتم و پس از اسلام عرض كردم : (( محاسن خود را رنگ كرده اى ؟ )) فرمود: هر گاه شوهر خود را تميز و زيبا كند موجب حفظ عفت همسرش خواهد گرديد، چه بسا زنانى بر اثر