72 - على (ع ) در برابر هديه رشوه نما - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شد، و نماز جماعت شروع گرديد، در وسطهاى نماز ناگاه ديدند رسول خدا(ص ) مى خواهد با شتاب و عجله نماز را تمام كند.

(( خدايا چه شده ؟ مگر بيمارى شديدى بر پيامبر(ص ) عارض گرديده ؟ او كه همواره به وقار و آرامش در نماز سفارش مى كرد، اكنون چرا مستحبات نماز را رعايت نمى كند، آنهمه عجله براى چه ؟ چرا؟ يعنى چه ؟ )) چند لحضه نگذشت كه نماز تمام شد، مردم نزد آن حضرت جهيدند، احوال پرسيدند، مى گفتند: اى رسول خدا! آيا پيش آمدى شده ؟ حادثه بدى رخ داده ؟ چرا نماز را اين گونه با شتاب و سرعت به پايان رساندى ؟ پاسخ همه اين چراها، فقط اين جمله بود كه پيامبر (ص ) به آنها فرمود: اما سمعتم صراخ الصبى : (( آيا شما صداى گريه و جيغ كودك شيرخوار را نشنيديد؟ )) معلوم شد، كودك شير خوارى در نزديكى آنجا گريه مى كند و كسى نيست كه او را آرام نمايد، پيامبر(ص ) نماز را با شتاب تمام كرد، تا كودك را آرامش ‍ و نوازش دهد.

72 - على (ع ) در برابر هديه رشوه نما

اشعث بن قيس ، در عصر خلافت امام على (ع ) از سران خوارج و نفاق بود، در هر فرصتى كينه توزى خود را نسبت به اميرمؤمنان على (ع ) آشكار مى ساخت .

او به فكر خام خود خواست با كارهائى خود را به حريم على (ع ) نزديك كند، و بعد در فرصتهاى مناسب ، به سود خود بهره بردارى نمايد. يكى از كارهاى او كه با شكست مفتضحانه روبرو شد اين بود كه حلواى خوش طعم و لذيذى تهيه كرد و آن را در ظرفى گذاشت و سر آن را پوشيد و نيمه شب به در خانه امام على (ع ) آورد و به نام هديه به امام على (ع ) تقديم كرد (با اينكه رشوه بود اما و تحت پوشش نام هديه ، مى خواست على (ع ) را فريب دهد.) امام على (ع ) در برابر اين عمل رياكارانه اشعث ، به او فرمود:

اصلة ام زكاة ام صدقة ...: (( آيا اين حلوا هديه است يا زكات است و يا صدقه است ؟ كه زكات و صدقه به ما حرام است . )) اشعث گفت : لا ذا ولا ذاك و لكنّها هديّة .

: (( نه زكات است و نه صدقه ، بلكه هديه است . )) امام على (ع ) به آن رياكار توجيه گر فرمود: (( آيا از طريق دين خدا وارد شده اى تا مرا فريب دهى ؟ يا دستگاه ادراك تو قاطى رفته و يا ديوانه شده اى ؟ و يا هذيان مى گوئى ؟ والله لو عطيت الا قاليم السّبعة بما تحت افلاكها على ان اعصى الله فى نملة اسلبها جلب شعيرة مافعلته .

: (( سوگند به خدا اگر اقليمهاى هفتگانه را با آنچه در زير آسمانها است به من بدهند كه خداوند را بر گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى نافرمانى كنم ، هر گز نخواهم كرد و اين دنياى شما از برگ جويده اى كه در دهان ملخى باشد نزد من خوارتر و بى ارزشتر است . )) اين است يك نمونه از موضعگيرى قاطع امام على (ع ) در برابر فرصت طلبان كه با استتار و توجيه هديه ، مى خواستند به آن حضرت رشوه دهند و راه نفوذى به دستگاه او بيابند.

73 - اعلام عمومى براى رعايت حق همسايه

عصر رسول خدا(ص ) بود، پيامبر(ص ) در مدينه سكونت داست ، روز بروز عظمت و پيشرفت اسلام مى افزود، يكى از مسلمين از اهالى مدينه ، همسايه بدى داشت كه از آزار او در امان نبود، او به حضور رسول خدا (ص ) آمد و از همسايه اش شكايت كرد و گفت : (( من همسايه اى دارم كه نه تنها خيرى از او به من نمى رسد، بلكه از شرّ و آزار او، آسوده نيستم . )) پيامبر(ص ) به على (ع ) و ابوذر و سلمان و يك نفر ديگر (كه راوى مى گويد بگمانم مقداد بود) فرمود: به مسجد برويد و با صداى بلند فرياد بزنيد:

لاايمان لمن لايا من جاره بوائقه .

/ 274