41 - پناه دادن امام صادق (ع ) به دو پناهنده - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است كه وقتى ام حبيبه به مدينه خدمت رسول خدا(ص ) رفت حدود سى واندى سال داشت و وقتى كه ابوسفيان خبر ازدواج دخترش را با رسول خدا(ص ) شنيد، گفت : با اين مرد بزرگ (اشاره به رسول خدا (ص ) نمى توان دست به يخه شد و به نقل بعضى اين ازدواج در سال ششم هجرت واقع گرديد.

41 - پناه دادن امام صادق (ع ) به دو پناهنده

جابر گويد: در محضر امام صادق (ع )، ناگهان ديدم مردى بزغاله اى را به زمين خوابانده تا آن را ذبح كند، دراين هنگام ، آن بزغاله فرياد وناله كرد.

امام صادق (ع ) به صاحب بزغاله فرمود: (( قيمت اين بزغاله چقدر است ؟ )) او عرض كرد: (( چهار درهم )) .

امام صادق (ع ) چهاردرهم به او داد وفرمود: بزغاله را آزاد بگذار ونكش .

از آنجا در محضر امام صادق (ع ) رد شديم ناگهان ديدم پرنده (( باز )) ، كبكى را دنبال كرده و مى خواهد آن را صيد كند، امام صادق (ع ) با آستين اشاره كرد، آن پرنده باز رفت و در نتيجه كبك از گزند آن ، آزاد گرديد.

به امام عرض كردم : (( دو حادثه عجيبى از شما مشاهده كردم )) .

فرمود: (( آرى وقتى كه صاحب بزغاله آنرا خواباند تا ذبح كند، نگاه بزغاله به من افتاد و صيحه زد و گفت :

(( پناه مى برم به خدا و به شما اهل بيت (ع ) از آنچه صاحبم تصميم گرفته كه مرا بكشد )) ، كبك نيز همين پناهندگى را اظهار كرد.

ولو انّ شيعتنا استقامت لا سمعتهم نطق الطّير: (( اگر شيعيان ما در راه دين ، پايدارى كنند آنها را از (مفهوم ) نطق پرندگان آگاه مى سازم ))

42 - دفع وجذب امام خمينى

وقتى كه امام خمينى (مدّظلّه العالى ) در آستانه پيروزى انقلاب سال 1357 شمسى در نوفل لوشاتو (نزديك پاريس ) واقع در كشور فرانسه ، تشريف داشت ، دراطراف و اكناف و در ايران ، افراد مختلفى به حضور امام مى رفتند، برخورد امام با افراد، بر اساس ميزان جذب ودفع اسلام بود،به عنوان نمونه :

1- يكى از افرادى كه به پاريس آمد، خواهر ملك حسين (شاه اردن ) بود، كه پس از ملاقات ملك حسين با محمدرضا شاه ، از طرف او به پاريس آمده بود تا خدمت امام برسد، ولى امام ، اجازه ملاقات نداد وشديدا او را دفع كرد.

2- و همچنين سيد جلال الدين تهرانى ، عضو شوراى سلطنت ، به پاريس ‍ آمد، وتقاضاى ملاقات با امام كرد، امام فرمود: تا وقتى كه او عضو شوراى سلطنت است ، اجازه ملاقات نيست ، مگر اين كه او استفعا كند و مثل يك فرد عادى بيايد.

آقاى تهرانى ، مجبور به استعفا شد، آنگاه امام ملاقات با وى را پذيرفت .

3- و به عكس دو مورد فوق ، وقتى كه مرحوم شهيد حاج آقا مهدى عراقى (شخصيت فداكار و مخلص اسلام كه سالها در زندان رژيم شاه به سر مى برد و سرانجام با فرزندش بدست گروهك فرقان به شهادت رسيد) به پاريس ‍ واز آنجا به نوفل لوشاتو آمد تا با امام ملاقات كند.

يكى از اطرافيان امام مى گويد: به امام عرض كرديم آقاى حاج مهدى عراقى با دو سه نفر از برادران بازارى از تهران آمده اند.

امام بى درنگ فرمود: (( بيايند تو )) .

آنها وارد اطاق مخصوص امام شدند وآقاى مهدى عراقى نشست و شروع كرد به گريه كردن ، و دست امام را بوسيد.

امام او را نشناخت ، من عرض كردم : ايشان حاج مهدى عراقى هستند، امام دست بر سر شهيد عراقى كشيد و فرمودند: (( مهدى من چرا اين قدر پير شده ؟! )) و حاج مهدى عراقى ، سرش را روى پاى امام گذاشت و چند دقيقه گريه كرد.

به اين ترتيب مى بينيم ، امام بر اساس اسلام ، بعضى را دفع مى كرد و بعضى را جذب مى نمود و به بعضى

/ 274