براءبن عازب يكى از صحابه بزرگ پيامبر(ص ) نقل مى كند: در حضور پيامبر(ص ) بودم ، نظرش به جمعيتى افتاد كه اجتماع كرده بودند، پرسيد: آنها چرا اجتماع كرده اند؟ گفتند: شخصى از دنيا رفته ، براى او قبر مى كنند.آن حضرت تا نام قبر را شنيد، به سوى آن جمعيت رفت و من در حضورش بودم ، ديدم آن حضرت دو زانو كنار قبر نشست ، من به آن سوى قبر رفتم و رو بروى پيامبر(ص ) ايستادم تا تماشا كنم كه آن حضرت چه مى كند؟ ديدم آن حضرت گريه سختى كرد كه قطرات اشكش خاك زمين را تر نمود، آنگاه در همان حال به حاضران رو كرد و فرمود:اخوانى لمثل هذا فاعدّوا.: (( برادرانم ، براى مثل اين (مرگ و خانه قبر) خود را آماده كنيد. )) خدايا گوش شنوا به ما بده ، تا اين نصيحت پرمعنا و عبرت انگيز رسول اكرم (ص ) را فراموش نكنيم و از مركب غرور پياده شده و در فكر عاقبت خود باشيم .
91 - نصيحت امام صادق (ع ) به بانوى متعهد
ام خالد معبديه از بانوان نيك كردار و از شيعيان متعهد بود، بيمارى معده پيدا كرد و نزد طبيب براى معالجه رفت ، طبيب به او گفت : مقدارى از نبيذ (شراب ) را با قاووت (آرد نرم گندم و يا نخود) چند روزى بخور بهبود مى يابى .اين بانو با خود گفت : آيا شراب خوردن براى سلامتى ، شرعا جايز است يا نه ، تصميم گرفت مساءله را از امام صادق (ع ) بپرسد، به حضور آن حضرت آمد و جريان را به عرض رسانيد، امام صادق (ع ) فرمود: (( چه چيز تو را از آشاميدن آن جلوگيرى مى كند؟. )) او گفت : (( من اقلا ده اطاعت از شما را به گردن آويخته ام )) (تا روز قيامت بگويم : جعفربن محمد(ص ) مرا امر و نهى كرد و من همانا اطاعت كردم ).امام صادق (ع ) به او رو كرد و فرمود:(( حتى يك قطره از آن را نچش ، نه به خدا سوگند، به تو اجازه آشاميدن يك قطره از آن را نخواهم داد، سپس سه بار، فرمود: (( وقتى كه مرگ به گلوگاه رسيد (و با دست اشاره به گلو كرد) پشيمان خواهى شد، آيا فهميدى ؟ ))
92 - آموختن چهار علم در يك دقيقه
خليل بن احمد عروضى يكى از علماى برجسته و ادباى نامى قرن دوم هجرت است ، كه نام او در ادبيات و علوم عروض و بيان ، به عنوان استاد خبير و بزرگ ياد مى شود، مى نويسند:شخصى دست فرزندش را گرفت و نزد خليل آورد و گفت : (( استاد! به اين فرزندم علم طب و نحو و نجوم و فرائض دينى بياموز، و در اين امر عجله كن ، زيرا از راه دور آمده ام و الاغم را در جلوى در بسته ام . )) خليل رو به بچه كرد و گفت :1 هليله كابلى ، زرداب را از بين مى برد.2 فاعل مرفوع است .3 ستاره ثريا در وسط كرات است .4 اگر كسى مرد و دو پسر از او ماند، اموال او بين آنان بطور مساوى تقسيم مى شود.سپس رو به پدر نمود و گفت : اين چهار مساءله از همان چهار علم بود.پدر به پسر گفت : برخيز برويم ، كفانا: (( همين مقدار، ما را بس است . ))
93 - هديه خوب براى مردگان
يكى از صالحان روزگار بنام ملافتحعلى سلطان آبادى ، عادت داشت كه هر كس از دوستان اهل بيت (ع ) از دنيا مى رفت ، در شب اول دفن او، دو ركعت نماز وحشت براى او مى خواند، خواه او را بشناسد يا نشناسد، و هيچكس