34 - شفاعت از آن كيست ؟ - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنگاه عباس (ع ) آن نيزه را در كمر اسب مارد فرود آورد، اسب مضطرب شد و مارد خود را به زمين انداخت و از اين حادثه ، خجالت زده شد، و در لشگر دشمن اضطراب و ولوله افتاد، شمر بر سر لشگر خود فرياد زد: ويلكم ادركوا صاحبكم قبل ان يقتل : (( واى بر شما، صاحب خود را قبل از آنكه كشته شود دريابيد )) .

يكى از جوانان بى باك دشمن سوار بر اسب موسوم به (( طاوية )) شد و خود را به مارد رسانيد، مارد فرياد زد: (( اى جوان درآوردن اسب طاويه قبل از فرود در هاويه جهنّم ، شتاب كن )) .

آن جوان همين كه نزديك شد، حضرت عباس (ع ) نيزه را بر سينه او كوفت و او را كشت و خود بر اسب طاويه سوار گرديد، در اين هنگام پانصد نفر براى نجات مارد از دست عباس (ع ) به ميدان روانه شدند، از آمدن آنها ذره اى ترس بر دل عباس نيفتاد، هماندم نيزه را بر گلوى مارد فرود آورد كه مارد بر زمين افتاد و گوش تا گوش او بريده شد و به هلاكت رسيد، سپس ‍ آنحضرت بر دشمن حمله كرد، هشتاد نفر از آنها را كشت و بقيه آنها فرار كردند.

امام صادق (ع ) در وصف شجاعت عباس (ع ) مى گويد:

(( اشهد انّك لم تهن ولم تنكل واعطيت عاية المجهود. )) (( گواهى مى دهم كه تو سستى و ناتوانى نكردى و نهايت تلاش را در برابر دشمن مبذول نمودى )) .

34 - شفاعت از آن كيست ؟

يكى از علماء نقل مى كرد: شاعرى به نام (( حاجب )) در مساءله شفاعت گرفتار اشتباهات عوام شده و اين شعر را در مورد شفاعت سرود:


  • حاجب اگر معامله حشر با على است
    من ضامنم كه هر چه بخواهى گناه كن


  • من ضامنم كه هر چه بخواهى گناه كن
    من ضامنم كه هر چه بخواهى گناه كن



شب در عالم خواب ، اميرمؤمنان على (ع ) را ديد كه خشمگين بود و به او فرمود: (( شعر خوب نگفتى )) .

حاجب گفت : چگونه شعر بگويم .

امام على (ع ) فرمود: شعر خود را اين گونه تصحيح كن :


  • حاجب اگر معامله حشر با على است
    شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن


  • شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن
    شرم از رخ على كن و كمتر گناه كن



آرى بايد شيوه كار شفاعت شونده و شفاعت كننده ، تناسب داشته باشد و بين شفيع و مشفوع پيوند معنوى برقرار گردد، تا مشمول شفاعت شود زيرا شفاعت ، پارتى بازى نيست بلكه يكنوع ارفاق به آنها است كه صلاحيّت ارفاق را دارند.

35 - خطر مسؤليّت قضاوت

در بنى اسرائيل يك نفر قاضى بود كه بين مردم به حق قضاوت مى كرد، او وقتى كه در بستر مرگ قرار گرفت به همسرش گفت : هنگامى كه مردم ، مرا غسل بده و كفن كن و چهره ام را بپوشان و مرا بر روى تخت (يا تخته و تابوت ) بگذار، كه بخواست خدا چيز بد و ناگوارى نخواهى ديد.

وقتى كه او مرد، همسرش طبق وصيّت او رفتار كرد، و پس از چند دقيقه ، روپوش را از روى صورتش كنار زد، ناگاه كرمى را ديد كه بينى او را قطعه قطعه مى كند، از اين منظره وحشت زده شد (و روپوش را به صورتش افكند، و آمدند و جنازه او را بردند و دفن كردند).

همان شب در عالم خواب شوهرش را ديد، شوهرش گفت : آيا از آنچه در مورد آن كرم ديدى وحشت كردى ؟ زن گفت : آرى .

قاضى گفت : سوگند به خدا آن منظره وحشتناك به خاطر تمايل من به برادرت بود، روزى برادرت با يك نفر نزاع داشت و نزد من آمد، وقتى كه آنها نزد من نشستند تا بين آنها قضاوت كنم ، من پيش خود گفتم : خدايا حق را با برادر زنم قرار بده ، وقتى كه به نزاع آنها بررسى گرديد اتقاقا حق با برادر تو، بود، خوشحال شدم ، آنچه از كرم ديدى مكافات عمل من بود كه چرا چنين مايل بودم كه حق با برادر زنم باشد و بى طرفى را در هواى نفس خودم حفظ نكردم .

/ 274