42 - عكس العمل امام على (ع ) و ابوبكر در مورد فاجعه شهادت مالك - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قربانى شترى را پخته بودند تا به عنوان وليمه عروسى ، به مهمانان غذا بدهند، عجيبتر اينكه خالد فرمان داد تا لشگرش از همان غذاى وليمه كه سر بريده مالك در ميان آن پخته شده بود بخورند!!

سپس زنهاى طرفدار مالك را اسير كرده و به اتّهام اينكه مرتد شده اند به مدينه آورد.

42 - عكس العمل امام على (ع ) و ابوبكر در مورد فاجعه شهادت مالك

هنگامى كه امام على (ع ) از جريان شهادت مظلومانه مالك ، و اسارت زنان خاندان او باخبر شد، بسيار رنجيده خاطر و اندوهگين گرديد، و گفت : انّا لله و انا اليه راجعون ، سپس در مرثيه او اشعارى خواند و با اين اشعار خود را به صبر و بردبارى ، دلدارى داد و آن اشعار اين است :


  • اصبر قليلا فبعد العسر تيسير
    و للمهيمن فى حالا تنانظر
    و فوق تدبيرنا لله بدبير


  • و كل امر له وقت و تقدير
    و فوق تدبيرنا لله بدبير
    و فوق تدبيرنا لله بدبير



: (( اندكى صبر كن كه بعد از دشوارى و رنج نوبت آسانى و آرامش فرا مى رسد و براى هر كارى وقت و اندازه است ، خداوند قادر به احوال ما آگاهى دارد، و بالاتر از تدبير ما تدبير الهى است . )) امام على (ع ) اين گونه از اين فاجعه دل خراش و غم انگيز مى سوخت ، ولى از سوى ديگر، هنگامى كه اين خبر به ابوبكر رسيد، موضوع را ناديده گرفت ، اينك جريان برخورد او را در اينجا بخوانيد:

ابوقتاده انصارى جزء لشگر خالد بود، وقتى كه جنايت هولناك خالد را مشاهد كرد، بسيار رنجيده شد، سوار بر اسب خود شده و با شتاب خود را به مدينه رسانيد، و نزد ابوبكر رفت و همه جريان را به ابوبكر بازگو نمود.

ابوبكر گفت : (( خالد به اموال و ثروت عرب ، با نيرنگ دستبرد زده و با فرمان من مخالفت كرده است . )) هنگامى كه خالد به مدينه آمد، عمر با او برخورد خشن كرد و به او اعتراض ‍ نمود، او به خانه ابوبكر رفت ، و با نيرنگ مخصوص به خود، عذرخواهى كرد، ابوبكر عذر او را پذيرفت و از قصاص او چشم پوشيد.

43 - توصيه مدرّس به دخترش

شهيد آيت الله سيد حسن مدرس ، نابغه جهاد و افشاگرى بر ضد ظلم و ستم ، و قهرمان شجاعت و شهامت ، در ماه رمضان 1356 قمرى در تبعيدگاه خود، كاشمر، توسط مزدوران رضاخان ، مسموم و به شهادت رسيد، در حالى كه حدود 70 سال داشت ، قبر شريفش در كاشمر (از شهرهاى خراسان ) مزار مسلمين است .

گفتنيها و حكايات در رابطه با اين مرد بزرگ ، بسيار است ، از جمله اينكه : در پشت صفحه اول قرآنى كه از او به يادگار مانده ، و نزد نوه اش نگهدارى مى شود، به خط خود، خطاب به دخترش چنين نوشته :

(( اى فاطمه بگيم ! تو را به سه مطلب ، توصيه مى كنم :

1 نماز و قرآن را بخوان 2 براى پدر و مادرت دعا كن 3 در زندگى قناعت داشته باش . )) يك نصيحت ز سر صدق جهانى ارزد بشنو ار در سخنم بهره جسمانى نيست

44 - درجه پاداش پيروى از خدا و رسول

شخصى به حضور رسول خدا(ص ) آمد و گفت : اى رسول خدا!! تو در نزد من محبوبتر از خودم ، و محبوبتر از فرزندانم هستى ، هر گاه در خانه ام هستم ، ياد تو از آشيانه قلبم نمى رود، تا از خانه بيرون آيم و تو را زيارت كنم ، ولى وقتى كه به ياد مرگ مى افتم با خود مى گويم من پس از مرگ (فرضا اگر) وارد بهشت شوم ، تو را نمى بينم زيرا مقام تو بسيار ارجمند است ، و با پيامبران در درجات بالاى بهشت هستيد (از اين رو اندوهگين هستم كه بعد از مرگ ترا نمى بينم ) و اگر اهل جهنم باشم كه تكليفم روشن است .

رسول خدا (ص ) سخنى نگفت هماندم جبرئيل نازل گرديد و اين آيه (69 نساء) را نازل كرد:

و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين

/ 274