100 - تواضع و بزرگوارى امام خمينى - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايشان با دقّت به نظر من عمل كردند و خوابيده نماز خود را خواندند.

100 - تواضع و بزرگوارى امام خمينى

فرزند مرحوم آيت اللّه اشرفى اصفهانى (چهارمين شهيد محراب ) نقل مى كرد:

حدود چهل سال قبل كه

15-14 ساله بودم روزى در قم به حمّام رفتم ، هنگام ورود به گرم خانه ، وارد خزينه شدم و بيرون آمدم ، ديدم يكى از آقايان سر خود را صابون زده و روى چشمانش نيز از كف صابون پوشيده است ، و با دست دنبال ظرف آب مى گردد، بلافاصله ظرفى را كه نزديكم بود برداشته و از خزينه پر از آب ساختم و دوبار روى سر وى ريختم .

آن مرد نورانى ، نگاه تشكرآميزى به من انداخت و پرسيد: آيا شما هم سرخود را شسته ايد؟ عرض كردم : خير تازه به حمّام آمده ام .

سرانجام به گوشه اى رفته و سر و صورت خود را صابون زدم ، قبل از آنكه آب به سرم بريزم ناگاه دو ظرف آب ، روى سرم ريخته شد، چشم خود را باز كردم ، ديدم آن مرد بزرگ به تلافى خدمت من ، با كمال بزرگوارى محبّت كرده است .

بعد به خانه آمدم و موضوع را به پدرم گفتم ، ولى چون او را نمى شناختم ، نتوانستم معرفى كنم .

بعد از مدتى يكى از روزهاى عيد مذهبى كه با پدرم به منزل علماء مى رفتيم ، ناگاه چشمم به همان مرد نورانى كه در حمّام ديده بودم افتاد و او را به پدرم نشان دادم ، پدرم فرمود: عجب ! ايشان حاج آقا روح اللّه خمينى است .

101 - پند حكيم

حكيم نكته سنجى ، روزى به شاگردان خود چنين پند داد: اى شاگردان من ! مردم چهار دسته اند:

1- يك دسته از آنها دانا هستند، و مى دانند كه دانا هستند، از آنها درس ‍ بياموزيد.

2- دسته ديگر دانا هستند، ولى نمى دانند كه دانا هستند، آنها فراموشكار مى باشند، به آنها يادآورى كنيد.

3- دسته سوّم نمى دانند، و به نادانى خود آگاه هستند، به آنها درس ‍ بياموزيد.

4- و بعضى نادانند، و نمى دانند كه جاهل و نادانند، از آنها دورى كنيد.

ابن يمين خراسانى در اشعار معروف خود مى گويد:


  • آن كس كه بداند و بداند كه بداند
    آن كس كه بداند و نداند كه بداند
    آن كس كه نداند و بداند كه نداند
    آن كس كه نداند و نداند كه نداند
    در جهل مركّب ابد الدّهر بماند


  • اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
    بيدارش نمايد كه بس خفته نماند
    هم خويشتن از ننگ جهالت برهاند
    در جهل مركّب ابد الدّهر بماند
    در جهل مركّب ابد الدّهر بماند



102 - اهميّت ولايت و قبول رهبرى امامان

عبدالحميد بن ابى العلاء معروف به (( ابو محمّد )) كه از شيعيان مخلص ‍ بودمى گويد: در مكّه كنار كعبه بوديم يكى از غلامان امام صادق (ع ) شوم ، ناگاه چشمم به خود امام كه در مسجدالحرام در مسجدالحرام در حال سجده بود.

منتظر شدم تا سر از سجده آنحضرت طول كشيد، برخاستم و چند ركعت نماز خواندم و هنوز ديدم آنحضرت در سجده است ، به غلامش گفتم : امام از چه وقت به سجده رفته است ؟ گفت : قبل از آنكه ما به اينجا بيائيم ، امام سخن ما را شنيد و سجده را به پايان رسانيد و سر از سجده برداشت و به من فرمود: اى ابا محمّد نزد من

/ 274