نيز نقل مى كنند مرحوم ملا محمدتقى مجلسى ، شبى براى نماز شب از خواب برخاست ، پس از نماز به دعا مشغول شد، در دعا، احساس كرد، حال عرفانى مخصوصى پيدا كرده كه گوئى اگر دعا كند دعايش به استجابت مى رسد، در اين فكر بود كه چه دعاى مفيد و پر بهره اى كند، ناگهان پسرش محمدباقر كه آن وقت كودك شيرخوارى بود در گهواره به گريه افتاد، ملا محمدتقى متوجه محمدباقر شد و براى او اين گونه (به اين مضمون ) دعا كرد: (( خداوندا به اين پسر، آن گونه توفيق عنايت فرما كه وقتى بزرگ شد، آثار و تعاليم پيامبر (ص ) و امامان را تا آخرين حد امكان ، نشر بدهد و به جهانيان برساند )) .اين دعا به استجابت رسيد و همانگونه كه از او خواسته بود، پسرش بهترين توفيق را در نشر تعاليم و معارف و روايات اسلامى پيدا نمود، كه جمعا 95 كتاب از عربى و فارسى تاءليف كرد كه برخى از آنها دهها جلد شده است مانند مرآة العقول و شرح اصول كافى ، و بحارالانوار در 25 جلد بزرگ در طبع قديم و بيش از صد جلد به طبع جديد.شاعر فهيم و نكته سنج در مورد سال و ماه و روز وفات او مى گويد:ماه رمضان چو بيست و هفتش كم شد تاريخ وفات باقر اعلم شد توضيح اينكه : جمله (( ماه رمضان )) به حساب ابجد (1137) مى شود اگر 27 آن كم گردد (1110) خواهد شد، ضمنا شاعر با ذكر 27 و ذكر ماه رمضان ، روز و ماه رحلت آن مرحوم را نيز تعيين نموده است كه روز 27 رمضان 1110 هجرى بوده است .
134 - دوستى صبر و ظفر
بانوئى به محضر امام صادق (ع ) آمد و عرض كرد: پسرم به مسافرت رفته ، ولى سفر او خيلى طول كشيده و برنگشته و در اين مورد سخت نگران هستم .امام (ع ) فرمود: صبر كن و با اراده محكم استقامت داشته باش .آن زن به خانه اش برگشت و روزها گذشت ولى پسرش از سفر نيامد، و كاسه صبرش لبريز شد و بار ديگر به محضر امام صادق (ع ) رسيد و عرض كرد: پسرم هنوز نيامده است .امام (ع ) فرمود: (( صبر و استقامت كن )) ، او عرض كرد: صبرم تمام شده ديگر نمى توانم صبر كنم امام (ع ) فرمود: (( برگرد به منزلت ، پسرت از مسافرت برگشته است )) .آن زن به خانه برگشت و ديد پسرش از سفر برگشته ، بسيار خوشحال شد، بعدا به حضور امام صادق (ع ) آمد و پرسيد: (( آيا بعد از پيامبر اسلام (ص )، وحى نازل مى شود؟ )) .امام (ع ) فرمود: نه .او عرض كرد: پس شما از چه راهى اطلاع يافتيد كه پسرم از سفر برگشته و به من مژده داديد؟ امام (ع ) فرمود: رسول خدا (ص ) فرموده است :عند فناء الصبر ياءتى الفرج : (( هنگامى كه صبر انسان پايان يافت ، گشايش خواهد آمد )) .وقتى كه تو گفتى : (( صبرم تمام شده )) ، براساس گفتار پيامبر (ص ) دريافتم كه خداوند با بازگشت پسرت از سفر، گشايشى در كار تو به وجود آورده است .
صبر و ظفر، هر دو دوستان قديم اند براثر صبر، نوبت ظفر آيد
براثر صبر، نوبت ظفر آيد براثر صبر، نوبت ظفر آيد
و از گفتار حضرت على (ع ) است :(( عند تناهى الشدة تكون الفرجة و عند تضايق حلق البلاء يكون الرخاء )) :(( چون سختيها به آخرين حد شدت برسد، گشايش نزديك است و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ شود، نوبت راحتى