71 - يادى از مرجعى مبارز و وارسته - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

71 - يادى از مرجعى مبارز و وارسته

يكى از مراجع بزرگ و وارسته و مبارز مرحوم آيت الله العظمى سيد محمدتقى خوانسارى (اعلى الله مقامه الشريف ) بود، وى بسال 1305 هجرى قمرى در خوانسار متولد شد و بسال 1371 (7 ذيحجه ) از دنيا رفت ، قبر شريفش در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه (ع ) در قم ، كنار قبر شريف آيت الله العظمى صدر و آيت الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى ، قرار دارد.

او در انقلاب عراق عليه استعمار انگلستان ، از پيشگامان مبارز و مترقى روحانيت بود، و با ساير علماى مبارز، از جمله ميرزامحمدتقى شيرازى (ميرزاى دوم ) و آيت الله سيد مصطفى كاشانى (پدر آيت الله سيدابوالقاسم كاشانى ) مدت دو ماه در يكى از مناطق ، با كمال استقامت در برابر تجهيزات مدرن اروپائى ، ايستادگى نمود.

و بسال 1323 هجرى قمرى به هندوستان كه مستعمره انگليس بود، تبعيد گرديد و پس از چهار سال به ايران ، وطن خود (خوانسار) بازگشت و پس از مدتى كوتاه ، به قم مهاجرت نمود و با مراجع ديگر به نظم و تشكل حوزه علميه قم در ابعاد مختلف همت نمود، و در جريان خلع يد از شركت نفت انگليس و ملى شدن آن ، فتاواى او نقش اساسى داشت .

امام خمينى (مدظله العالى ) درباره اين شخصيت بزرگ فرمود: (( اين آخوند بود كه در عراق ، به جبهه رفت ، و به جنگ رفت و اسير شد، همين آقاى خوانسارى رضوان الله عليه ، مرحوم آقاى آسيد محمدتقى خوانسارى بود، اين قدرت را نشكنيد، صلاح نيست ، صلاح ملت نيست )) .

حضرت آيت الله العظمى شيخ محمدعلى اراكى در فرازى از گفتارش ‍ مى گويد: (( در فوت آقاى سيد محمدتقى خوانسارى كه در همدان فوت كرد، ايشان (امام خمينى ) هم بودند، و من هم بودم ... جنازه ايشان (آقاى خوانسارى ) را از همدان حركت دادند و عده اى از روحانيون قم به استقبال آمده بودند، من از هيچ كس نديدم اين قدرى كه آقاى خمينى گريه مى كرد، گريه كند، شانه هايش بالا و پائين مى رفت ، چنان اشك مى ريخت كه من از اولادش چنان گريه نديدم ... هيچ نسبتى با هم نداشتند و مربوط نبودند، فقط عرق دينى داشت .

72 - خوابى عجيب !

در شب فوت مرحوم آيت الله العظمى آقاى سيد محمدتقى خوانسارى (كه ذكرى از او در داستان قبل به ميان آمد) يعنى شب 7 ذيحجه 1371 هجرى قمرى ، آيت الله العظمى بروجردى (اعلى الله مقامه ) در خواب ديد كه عالم بزرگ سيد مرتضى (برادر سيد رضى ) از دنيا رفته و جنازه او را به قم آورده اند، با وحشت از خواب پريد و انتظار حادثه اى غم انگيز داشت ، كه تلفنى به ايشان خبر رسيد كه آيت الله سيد محمدتقى خوانسارى در همدان ، از دنيا رفته است ، به دستور آيت الله بروجردى ، استقبال و تشييع جنازه باشكوهى انجام گرفت .

آرى همانگونه كه سيد مرتضى در عصر خود مرجعى بزرگ و مبارز مدير و مدبر بود و چون استوانه اى خلل ناپذير، حامى اسلام بود و به دفاع از حريم تشيع برخاست ، مرحوم خوانسارى نيز چنين بود، كه خواب فوق حكايت از آن مى كند.

73 - استرداد اموال توسط امام حسين (ع )

كاروانى حامل كالا از سوى يمن به سوى شام براى معاويه مى رفت ، امام حسين (ع ) در زمان امامتش ، اموال كاروان را ضبط و به اصطلاح مصادره نمود، سپس براى معاويه چنين نامه نوشت :

(( از حسين بن على (ع ) به معاويه فرزند ابوسفيان ، اما بعد: كاروانى از يمن مى آمد و از نزديك ما مى گذشت ، (پس از تحقيق معلوم شد) كه براى تو كالا و زينت و عنبر و عطريات ، حمل مى كند تا در انبارهاى دمشق ، ذخيره كنى ؟ تا تشنگى و حرص فرزندان پدرت را بوسيله آن كالاها، سيراب و اشباع كنى ، ولى من به آن كالاها، نياز داشتم و ضبط (و مصادره ) كردم .

(انى احتجت اليها فاخذتها والسلام ).

اين روش امام حسين (ع ) نشان مى دهد كه در صورت امكان بايد اموالى را كه براى طاغوت مى رود، مصادره

/ 274