84 - دو شعر لطيف در شاءن على (ع ) - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

84 - دو شعر لطيف در شاءن على (ع )

ابن ابى الحديد (از علماى بزرگ اهل تسنن كه بسال 655 هجرى قمرى از دنيا رفت ) در شاءن حضرت على (ع ) قصيده اى سروده كه به (( قصيده عينيه )) معروف مى باشد، يكى از اشعار آن قصيده اين است :


  • اقول فيك (( سميدع )) كلاولا
    حاشا لمثلك ان يقال سميدع


  • حاشا لمثلك ان يقال سميدع
    حاشا لمثلك ان يقال سميدع



(( اى على (ع ) آيا درباره شما مى توان گلواژه (( بزرگوار )) به كار برد، هرگز زيرا كه اين واژه را توان و قدرت آن نيست كه بازگو كننده عظمت مقام تو باشد )) .

و وقتى خبر شهادت على (ع ) به معاويه (دشمن سرسخت آنحضرت ) رسيد، گفت :


  • قل للا رانب ترعى اينما سرحت
    وللظباء بلا خوف ولا وجل


  • وللظباء بلا خوف ولا وجل
    وللظباء بلا خوف ولا وجل



(( اينك به خرگوشها و آهوان بگو هر گونه كه مى خواهند، بدون ترس و بيم بچرخند )) .

يعنى : شير از دنيا رفته ، سربازان ترسوى من راحت باشند.

85 - تعبير خواب عجيب

متوكل (دهمين خليفه و طاغوت عباسى ) از ستمگران بسيار خونريز و متكبر و ستمگر تاريخ است ، وى به خصوص با على (ع ) و آل على (ع ) دشمنى و كينه سختى داشت ، و به ساحت مقدس آنحضرت ناسزا مى گفت ، و از ناصبى هاى بسيار كثيف بود.

وى شبى در عالم خواب ديد: على (ع ) در ميان آتش شعله ور، است ، وقتى بيدار شد، اظهار خوشحالى كرد، چرا كه دشمن على (ع ) بود.

تا اينكه از يكى از علمائى كه به تعبير خواب آگاهى داشت ، خواست ، اين خوابش را تعبير كند، بى آنكه اسم على (ع ) را ببرد.

او گفت : (( سزاوار است آنكس كه در عالم خواب در درون آتش ديدى ، پيامبر يا وصى پيامبر (ص ) باشد )) .

متوكل گفت : (( اين تعبير خواب را از كجا مى گوئى ؟! )) .

معبّر خواب ، در پاسخ گفت : (در آيه 8 سوره نمل ) قرآن مى خوانيم : فلما جائها نودى ان بورك من فى النار ومن حولها: (( هنگامى كه (موسى ) نزد آتش ‍ (در آغاز وحى بر او) آمد، ندائى برخاست كه مبارك باد آن كسى كه در آتش ‍ است (گوئى آتش او را احاطه كرده ) و آنكس (فرشتگان ) كه بر اطراف آتش ‍ هست نيز مبارك باد )) .

86 - رفيق راز!

پس از جنگ حنين (كه در سال هشتم هجرت واقع شد) مسلمانان به فرمان پيامبر (ص ) براى سركوبى شورشيان طائف ، به سوى آنها رفتند، سرانجام آنها داخل قلعه محكم طائف شدند، و بيش از ده روز در درون قلعه بودند.

پس از محاصره قلعه طائف توسط مسلمين ، پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمان داد تا با جمعى به سوى (( سپاه خثعم )) كه در آنجا بودند برود و با آنها نبرد كند و بتهائى را كه در دسترس او قرار مى گيرد بشكند.

حضرت على (ع ) به سوى سپاه رفت ، شخصى بنام (( شهاب )) در صبحگاه از دشمن به ميدان تاخت ، و مبارز طلبيد، على (ع ) قهرمانانه به او حمله كرد و او را كشت ، و سپاه دشمن را پراكنده نمود و شكست داد، و بتهاى آنها را فرو ريخت ، سپس به حضور پيامبر (ص ) آمد و گزارش كار را داد و با هم مدتى خصوصى صحبت كردند.

جابر مى گويد: عمر بن خطاب (از روى اعتراض ) به رسول اكرم (ص ) گفت : (( آيا با على (ع ) رازگوئى مى كنى نه با ما؟! )) .

پيامبر (ص ) در پاسخ عمر فرمود: ما انا انتجيته ولكن الله انتجاه : (( من با او راز نمى گويم بلكه خداوند با او راز مى گويد )) يعنى اين ويژگى را خدا به على (ع ) داده است .

/ 274