وليد بن عقبه ، تا آخر عمر، با على (ع ) دشمنى كرد، و به آنحضرت ناسزا مى گفت : تا آنجا كه او در بستر مرگ ، به امام حسن (ع ) گفت : (( در پيشگاه خدا از آنچه در رابطه با همه مردم برگردنم هست ، توبه مى كنم ، جز در مورد پدر تو (على ) كه توبه نمى كنم )) .امام حسن (عليه السلام ) (در موردى ) به او فرمود: (( تو را از اينكه به على (ع ) ناسزا مى گوئى ، سرزنش نمى كنم ، چرا كه آنحضرت تو را به خاطر شرابخوارى ، هشتاد تازيانه زد، و پدرت را به فرمان پيامبر (ص ) در جنگ بدر كشت ، و خداوند در آيات متعدد على (ع ) را مؤمن ، و تو را فاسق خواند )) .
81 - خمس بچه ها!
يكى از رزمندگان داراى چهار برادر بود، مكرر به جبهه نور برضد جبهه ظلمت بعثى عراق مى رفت تا به شهادت رسيد. در وصيتنامه اش نوشته بود: (( خدايا خدايا وقتى كه مرا پاك كردى ، به سوى خود ببر - خدايا خدايا ستارگان رفتند، تو خورشيد را نگهدار يعنى رزمندگان به شهادت رسيدند و چون ستارگان غايب شدند ولى تو خورشيد را كه وجود امام خمينى است نگهدار )) .و خطاب به پدر گفته بود: (( پدرم مى دانم فراق من براى تو سخت است ، زيرا 18 سال براى من زحمت كشيده اى ، ولى صبر كن و برايم گريه نكن ، و اگر گريه كردى براى مصائب امام حسين (ع ) گريه كن ، پدر جان تو پنج پسر دارى با رفتن من ، خمس (يك پنجم ) بچه هايت را دادى - هيچ نگران مباش )) .
82 - بدمستى شرابخوار
شرابخوارى در زمان جاهليت همچون آب خوردن ، رائج بود، نقل شده يگانه كسى كه از كافران در زمان جاهليت (قبل از اسلام ) در عربستان شراب را بر خود حرام كرد (( ابن جدعان )) بود.توضيح اينكه : وى به شرابخوارى عادت كرده بود، و هميشه شراب مى خورد، شبى مهتابى ، شراب بسيار خورد و مست شد، در حضور دوستانش برخاست و دستهايش را مكرر برطرف ماه دراز مى كرد تا ماه را بگيرد، زيرا مست بود و خيال مى كرد، ماه در نزديك او است و او مى تواند آن را بگيرد.دوستانش از روى مسخره ، مى خنديدند، وقتى كه او از حالت مستى بيرون آمد، دوستانش جريان را به او گفتند.او شرمنده شد و سوگند ياد كرد كه ديگر شراب نياشامد، به اين ترتيب شراب را بر خود حرام نمود.
رفتم به در ميكده ديدم مستى گفتا كه خورم مى ، تا خر بشوم گفتم به خدا غصه مخور خر هستى
گفتم زچه با الكل و مى پيوستى گفتم به خدا غصه مخور خر هستى گفتم به خدا غصه مخور خر هستى
83 - آگاهى دو فرشته به نيات انسان
شخصى از امام موسى بن جعفر (ع ) پرسيد: (( دو فرشته اى كه ماءمور مراقبت و ثبت اعمال نيك و بد انسان هستند، آيا از نيت و اراده باطنى انسان ، هنگام گناه يا كار نيك ، اطلاع دارند يا نه ؟! )) .امام كاظم در پاسخ فرمود: (( آيا بوى چاه فاضل آب ، و بوى خوش (باغ ) يكسان است ؟! )) .راوى مى گويد: نه .امام فرمود: هنگامى كه انسان ، نيت كار نيك كند، نفسش (يا روحش ) خشبو مى شود، فرشته اى كه در سمت راست است و ماءمور ثبت پاداشها مى باشد، به فرشته سمت چپ مى گويد: برخيز كه او اراده كار نيك كرد.و هنگامى كه كار نيك را انجام داد، زبانش ، قلم فرشته ، و آب دهانش مركب او مى شود و آن را ثبت مى كند.و هنگامى كه اراده گناه كند، نفسش ، بدبو مى گردد، فرشته سمت چپ ، به فرشته سمت راست مى گويد: (( بايست كه او تصميم برگناه دارد )) ، و هنگامى كه گناه را انجام مى دهد، زبانش ، قلم ، و آب دهانش مركب مى گردد، و آن را مى نويسد.به اين ترتيب ، دو فرشته مراقب اعمال انسان حتى به نيت نيك يا بد او آگاه هستند.