126 - نمونه اى از غرور ابوجهل ! - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احسان نكردم جز براى خدا و خويشاوندى شما نسبت به رسول خدا (ص ) )) .

به اين ترتيب ، مى بينيم اهل بيت عصمت (ع ) نسبت به نيكوكار اين گونه لطف و عنايت داشتند.

126 - نمونه اى از غرور ابوجهل !

در قرآن در سوره (( مدثر )) از آيه 26 تا30 سخن از (( سقر )) دوزخ به ميان آمده و در آيه 30 مى فرمايد: عليها تسعة عشر: (( بر آن سقر سوزان دوزخ ، نوزده فرشته عذاب مسلط هستند )) .

در حديث آمده وقتى كه اين مطلب به گوش مشركان رسيد، ابوجهل كه از سران متكبر شرك بود، به قريشيان رو كرد و گفت : (( مادرتان به عزايتان بنشيند آيا نمى شنويد كه (( ابن ابى كبشه )) (اشاره به پيامبر- ص ) چه مى گويد؟ او مى گويد: خازنان (ماءموران عذاب دوزخ ) نوزده نفر هستند، آيا ده نفر از شما لشكر شجاع نمى تواند يك نفر از اين نوزده نفر را از پاى درآورد و همه را نابود كند؟! )) .

شخصى از مشركان بنام اسود بن كنده به ابوجهل گفت : (( من هفده نفر از آنها را دفع و نابود مى كنم ، دو نفر از آنها را نيز خودت نابود كن )) .

به اين ترتيب آيات الهى و گفتار پيامبر (ص ) را با كمال غرور و نخوت ، به مسخره مى گرفتند، و از اين رهگذر به خوبى به اوج استقامت پيامبر (ص ) و زحمات طاقت فرساى آنحضرت در برابر مشركان پى مى بريم ، با توجه به اينكه پيامبر (ص ) فرمود: چشمهاى اين نوزده فرشته مانند (نور) برق است ، دهانهايشان مانند حصارها است ، هر يك از آنها قادرند كه امتى را به گردن گرفته و به دوزخ بيندازد، و يا كوهى عظيم را برگيرد و بر سر دوزخيان فرود آورد.

127 - علت بخشى از گرفتاريهاى مؤمن

به نقل امام صادق (ع )، رسول خدا (ص ) فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: سوگند به عزت و جلالم ، هرگاه بخواهم بنده اى را رحمت كنم ، او را از دنيا بيرون نبرم ، تا اينكه هر گناهى كرده ، (كيفرش را) در همين دنيا يا بوسيله بيمارى در تنش ، يا به كمبود در روزيش ، يا با اضطراب و نگرانى در دنيايش ‍ به او برسانم ، و اگر باز هم چيزى (از گناهش بى كيفر) بماند، مرگ را بر او سخت كنم ، و به عزت و جلالم سوگند، بنده اى را كه بخواهم عذاب كنم ، او را از دنيا بيرون نبرم تا هر كار نيكى انجام داده (پاداشش را) يا به سلامتى تنش و يا به وسعت در روزيش و يا به رفاه و آسودگى خاطر در دنيا به او بدهم ، و اگر باز هم چيزى (از پاداش كارهاى نيكش ) باقى ماند، مرگ را بر او آسان كنم .

به اين ترتيب بخشى از پاسخ به اين سؤال داده مى شود كه چرا مؤمنين در دنيا گرفتارتر از غير مؤمنين هستند؟

128 - جذب عجيب پسر ابوجهل به اسلام

ابوجهل از دشمنان سرسخت پيامبر اسلام (ص ) بود و همواره موجب كارشكنى و آزار پيامبر (ص ) و مسلمين مى شد، و پيامبر (ص ) او را فرعون امت خود خواند و سرانجام در جنگ بدر به هلاكت رسيد.

او پسرى داشت بنام (( عكرمه )) اين پسر، يكى از چهار نفرى بود كه رسول خدا (ص ) خونشان را هدر مى دانست ، و به مسلمين فرموده بود اين چهار نفر را هر كجا يافتند، گرچه به پرده كعبه آويزان شده باشند بكشيد، اين چهار نفر فرار كردند و متوارى شدند.

در جريان فتح مكه عكرمه كنار دريا آمد و سوار بر كشتى - يا قايق - شد كه از جزيرة العرب بگريزد، ناگهان در وسطهاى دريا، طوفان شديدى آمد، خود را در مخاطره شديد ديد، در همان وقت با خدا عهد كرد كه هرگاه نجات يابد، به حضور پيامبر (ص ) آمده و قبول اسلام كند.

اتفاقا از خطر نجات يافت ، و به عهد خود وفا كرد، به مدينه مهاجرت نموده به حضور رسول خدا (ص ) شرفياب شد و قبول اسلام كرد پيامبر (ص ) به احترام او برخاست و با او مصافحه و معانقه كرد و فرمود: (( آفرين به مهاجر سوار! )) (مرحبا بالراكب المهاجر) .

مسلمانان وقتى او را مى ديدند مى گفتند: اين پسر دشمن خدا ابوجهل است ، او سخن مسلمين را به عنوان

/ 274