يكى از پيامبران ، حضرت يونس (ع ) نام داشت وى در شهر (( نينوى )) (كه در سرزمين عراق نزديك موصل يا در اطراف كوفه نزديك كربلا واقع شده بود) به پيامبرى رسيد تا مردم آنجا را كه بيش از صد هزار نفر بودند به سوى خدا و برنامه دينى دعوت كند.او 33 سال به تبليغ و ارشاد مردم پرداخت ، ولى آنها به او ايمان نياوردند و تنها دو نفر يكى (( عابد )) بنام (( مليخا )) و ديگرى (( عالم )) بنام (( روبيل )) به او ايمان آوردند ولى بقيه به روش بت پرستى خود ادامه دادند.يونس تصميم گرفت آنها را نفرين كند، و بقول بعضى طبق پيشنهاد عابد، اين تصميم را گرفت و براى آنها نفرين كرد، و به او وحى شد كه در فلان زمان عذاب الهى فرا مى رسد، هنگامى كه موعد عذاب نزديك شد يونس همراه مرد عابد در حالى كه خشمگين بود از ميان آنها بيرون رفت و به ساحل دريا رسيد و در آنجا يك كشتى پر از جمعيت و بار را مشاهده نمود و از آنها خواهش كرد كه او را نيز همراه خود ببرند.اگر يونس در ميان قوم خود تا آخرين لحظات قبل از نزول عذاب باقى مى ماند و تحمّل مى كرد بهتر بود، ولى ترك اولى نمود و در كار خود عجله كرد و از ميان قوم خود بيرون آمد، سوار بر كشتى و از آن سرزمين دور مى شد ناگاه ماهى عظيم (نهنگ ) سر راه كشتى را گرفت ، دهان باز كرد و گوئى غذائى مى خواست ، سرنشينان مجبور شدند از طريق قرعه ، شخصى را تعيين كرده و از كشى به دريا بيندازند، سه بار قرع زدند به نام يونس آمد، يونس را به دريا افكندند، نهنگ او را بلعيد، در حالى كه مستحق ملامت بود، چنانكه در آيه 142 صافات مى خوانيم : فالتقمه الحوت و هو مليم : (( ماهى عظيم او را بلعيد در حالى كه مستحق ملامت بود )) .يونس در درون تاريكيهاى دريا و درون نهنگ و تاريكى شب ، قرار گرفت ولى به ياد خدا بود و مكرر مى گفت :(( لا اله الاّ سبحانك انّى كنت من الظّالمين )) (( اى خدا، معبودى يكتا جز تو نيست ، تو از هر عيب و نقصى منزه هستى و من از ستمگران هستم )) (انبياء - 87).سرانجام خداوند دعاى او را به استجابت رسانيد، و توبه او را پذيرفت و به نهنگ فرمان داد تا يونس را كنار دريا آورده و او را به بيرون اندازد، و او فرمان خدا را اجرا نمود.آرى يونس حقيقتا توبه كرد و تسبيح خدا گفت و اقرار به گناه خود نمود تا نجات يافت ، و در غير اين صورت ، همچنان در شكم ماهى مى ماند، چنانكه در آيه 143 و 144 سوره صافّات مى خوانيم :(( فلولا انّه كان من المسبّحين للبث فى بطنه الى يوم يبعثون . )) (( و اگر او از تسبيح كنندگان نبود تا روز قيامت در شكم ماهى مى ماند )) .دو داستان از ماجراى زندگى اين پيامبر را در داستانهاى بعد بخوانيد.
42 - نقش دانشمند حكيم در نجات قوم از بلاى حتمى
يونس (ع ) به قوم خود گفته بود كه عذاب الهى در روز چهارشنبه نيمه ماه شوال بعد از طلوع خورشيد نازل مى شود، ولى قوم او را دروغگو خواندند و او ار از خود راندند و او نيز همراه عابد (مليخا) از شهر بيرون رفت ، ولى (( روبيل )) كه عالمى حكيم از خاندان نبوت بود در ميان قوم باقى مان ، هنگامى كه ماه شوال