17 - فراموشكارى اهرم قوى شيطان - داستان دوستان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

داستان دوستان - جلد 2

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وزيد، صداى تو را از ميان آن باد شنيدم كه فرمودى زره او را از ناحيه گردن بريدم و كنار زدم ، رگ گردنش را بزن و من رگ گردنش را زدم ، و او را رها ساختم .

سپس باد زردى وزيد، صداى تو را از ميان آن شنيدم كه فرمودى زره او از ناحيه رانش كنار زده ، بر ران او بزن و من به ران او زدم و او را سركوب كردم ، و سرش را از بدنش جدا نمودم ، وقتى كه او را كشتم ، اين دو نفر اسير كه دو رفيق او بودند به پيش آمده و گفتند: (( اين رفيق ما را كه كشتى توان آن را داشت كه با هزار سواره بجنگد، اكنون ما تسليم هستيم ، ما شنيده ايم محمّد (ص ) شخص مهربان و رحم دل و دلسوز است ، در كشتن ما شتاب مكن ، ما را زنده نزد او ببر تا او حكم كند.

پيامبر (ص ) فرمود: اى على ! صداى اول را كه شنيدى صداى جبرئيل بود و صداى دوّم ، صداى ميكائيل بود، اكنون يكى از آن دو اسير را نزد من بياور، على (ع ) يكى از آن دو اسير را نزد پيامبر (ص ) آورد.

پيامبر (ص ) به او فرمود: بگو لا اله الاّ اللّه : (( معبودى جز خداى يگانه نيست )) .

او در پاسخ گفت :

(( لنقل جبل ابى قبيس احبّ الىّ من ان اقول هذه الكلمة . )) (( نقل كوه ابوقيس براى من بهتر از آن است كه اين كلمه را بگويم )) .

پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمود: او را كنار ببر و گردنش را بزن ، على (ع ) فرمان رسول خدا (ص ) را اجرا كرد.

سپس پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمود: اسير دوّم را بياور، على (ع ) او را آورد، پيامبر (ص ) به او فرمود: بگو لا اله الاّ اللّه ، او گفت : مرا نيز نيز به رفيقم ملحق سازيد.

پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمود: او را نيز ببر و گردن بزن .

در اين ميان جبرئيل نازل شد و عرض كرد: اى محمّد (ص )، پروردگارت سلام مى رساند و مى فرمايد: اين شخص را نكش زيرا او داراى دو خصلت نيك است : 1. او در ميان قوم خود، سخاوت دارد 2. او داراى اخلاق نيك است .

پيامبر (ص ) به على (ع ) فرمود: دست نگهدار كه فرستاده خدا چنين مى گويد: وقتى كه آن مشرك از علّت تاءخير قتل ، آگاه شد، گفت : (( آرى سوگند به خدا هيچگاه با برادرى كه دارم مالك يك درهم نشده ام (يعنى پولى پس انداز ننموده ام بلكه هر چه يافتم به بستگانم دادم ) و هيچگاه در ميدان جنگ ، پشت به جنگ ننموده ام ، و من گواهى مى دهم كه معبودى جز خداى يكتا نيست و محمّد رسول خدا (ص ) است )) .

رسول خدا (ص ) فرمود:

(( هذا ممّن جرّه حسن خلقه و سخاوته الى جنّات النّعيم . )) (( اين شخص از آن افرادى است كه حسن خلق و سخاوتش او را به بهشت پر نعمت كشانيد )) .

17 - فراموشكارى اهرم قوى شيطان

هنگامى كه اين آيه (135 سوره آل عمران ) نازل شد:

(( والّذين اذا فعلوا فاحشة و ظلموا انفسهم ذكروا اللّه فاستغفروا لذنوبهم . )) (( پرهيزكاران كسانى هستند كه هرگاه مرتكب گناه زشتى شدند، يا به خود ستم كردند، به ياد خدا مى افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش ‍ مى كنند )) .

يعنى توبه مى كنند و توبه آنها پذيرفته درگاه خدا مى شود.

ابليس نگران شد و به فراز كوه ثور (كه از كوههاى بلند مكّه است ) رفت و با بلندترين صداى خود فرياد زد: و اعوان و فرزندان خود را نزد خود طلبيد، آنها به دور او اجتماع كردند، و علّت اين دعوت را پرسيدند، گفت : چنين آيه اى نازل شده (آيه توبه ، كه بوسيله توبه تمام زحمات ما به هدر مى رود) كيست كه در برابر آن ، چاره انديشى كند؟ يكى گفت : من با دعوت انسانها به اين گناه و آن گناه ، اثر آيه را خنثى مى كنم ، ابليس پيشنهاد او را رد كرد.

ديگرى نيز شبيه آن پيشنهاد را رد كرد، آن نيز رد شد.

/ 274