اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4" در كتابِ حاضر، منظور ما از اصحاب، سه دسته از افرادند: نخست، يارانِ صديق، با ايمان و وفادار حضرت عليه السلام هستند كه آگاهانه و عاشقانه، سر به فرمان امامشان داشتند و در اين راه سرما و گرما، بيمارى و سلامتى، رنج و راحتى و سفر و حضرت نمى شناختند.

دسته دوم، افرادى اند كه مدتى با امام عليه السلام بودند، اما به انگيزه هاى گوناگون بريدند و گوشه نشينى اختيار كردند و له يا عليه آن حضرت اقدام نورزيدند. گروه سوم هم كسانى هستند كه همراه امام عليه السلام در جنگ و صلح شركت كردند، اما پس از مدتى جاذبه هاى دنيا آنان را فريفت و يا در چنبره جهل و جمود و وسوسه هاى شيطانى گرفتار آمدند و به مخالفت جدّى و علنى با آن حضرت برخاستند.

همه افراد اين سه دسته از نيك كردار و بدكردار، جزء سپاهيان و اصحاب امام عليه السلام هستند؛ شك نيست كه اصحاب واقعى، همان دسته اوّلند، اما آن دو دسته نيز به نوعى از ياران - هر چند بى وفا و عهد شكن - بوده اند و كلمه صحابى با مسامحه فراوان در مورد آنان به كار مى رود. خودِ حضرت عليه السلام در خطبه اى كه در آخرين روزهاى حيات مباركش ايراد فرمود از خلأ وجودىِ اصحاب ولايت مدار و عاشق از نوع و دسته اول، چون مالك اشتر، عمار ياسر، ابن تيهان، ذو الشهادتين و امثال آنان سخت اظهار تأسف كرد و فرمود: أين عمار، أين ابن تيهان، أين... [ ر. ك: خطبه 182. ] و از سست ايمانى و ضعف و فتورِ پاره اى ديگر از اصحاب خود، كه از دسته دوم و سوم بودند، اظهار ناراحتى مى فرمود و گاه آنان را نامرد و يا مردنما مى خواند: يا أشباه الرجال و لا رجال. [ ر. ك: خطبه 27. ]

بنابراين هنگامى كه كلمه اصحاب را به كار مى بريم، اعم از افراد با ايمان و يا ضعيف الاعتقاد است؛ چون همه آنان در مجموعه حكومتى على عليه السلام و در ميدانِ امر و نهىِ آن بزرگوار قرار داشتند.

ممكن است اين سؤال مطرح شود كه شرح حالِ افراد سُست ايمان و يا كسانى كه بعداً دشمنِ حضرت على عليه السلام شدند، چه سودى دارد؟ پاسخ اين است كه اولاً: آشنايى با سرگذشتِ چنين كسانى عبرت آموز است؛ يعنى اين كه مؤمنان بايد مواظبت كنند كه در مسير نلغزند و پاره اى كردارهاى مؤمنانه آنان را مغرور نسازند و در دام گاه هاى شيطان گرفتار نيايند. ثانياً: تحليلِ حكومت امير مؤمنان على عليه السلام بدون آشنايىِ كامل با چهره دو دسته اخير ممكن نيست. حتى فهم بسيارى از خطبه ها و نامه هاى نهج البلاغه و ديگر سخنان على عليه السلام در گروِ شناخت اين گونه افراد است.

/ 390