اصحاب امام علی(علیه السلام) جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصحاب امام علی(علیه السلام) - جلد 1

سید اصغر ناظم زاده قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابو نوح گفت: آرى به خدا سوگند، عمار ياسر ميان ماست. ذو الكلاع گفت: تو را به خدا سوگند مى دهم، آيا عمار در جنگ با ما جدى و كوشاست؟ ابو نوح گفت: آرى به خداى كعبه سوگند، او در جنگ با شما از من سخت كوش تر است و من چنانم كه دوست مى دارم كاش شما همه يك تن بوديد و من او را مى كشتم و پيش از كشتن ديگران تو را مى كشتم، با وجود اين كه پسر عموى منى، و عمار در هلاكت و نابودى شما از من جدى تر است.

پس از گفت و گوهاى فراوان، بالاخره ابو نوح راضى شد كه در پناه ذو الكلاع نزد عمروعاص برود.

وقتى عمرو عاص ابو نوح را ديد به او گفت: اى ابو نوح، تو را به خدا سوگند مى دهم كه به ما راست بگويى و دروغ پردازى نكنى، آيا عمار بن ياسر ميان شماست؟

ابو نوح گفت: به تو خبر نخواهم داد مگر اين كه خبر دهى كه به چه مناسبت فقط در مورد عمار مى پرسى و حال آن كه شمار ديگرى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله نيز همراه مايند و همگى در جنگ با شما مى كوشند.

عمرو عاص گفت: شنيدم پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: إنّ عماراً تقتله الفئة الباغية و انه ليس ينبغي لعمار أن يفارق الحقّ و أن تأكل النار منه شيئاً؛ همانا عمار را گروه ستم پيشه مى كشند و عمار هرگز از حق جدا نمى شود و آتش هرگز چيزى از عمار را نخواهد خورد.

ابو نوح تهليل و تكبير گفت و افزود: به خدا سوگند، او ميان ما و در جنگ با شما كوشاست. عمرو گفت: تو را سوگند به خدايى كه پروردگارى جز او نيست، آيا او در جنگ ما كوشاست. ابو نوح گفت: آرى به خدايى كه پروردگارى جز او نيست؛ و او روز جنگ جمل به من گفت: ما بر مردم بصره پيروز خواهيم شد و ديروز هم به من گفت كه: اگر شما چندان ضربه به ما بزنيد كه تا نخلستان هاى هجر [ هجر: منطقه اى پوشيده از نخل است. در اين جا براى بيان دورى آمده است، به طورى كه هر جايى را كه مسافت دور داشته به هجر مثال مى زدند. ] ما را عقب برانيد، باز هم مى دانيم ما بر حق هستيم و شما بر باطليد و كشتگان ما در بهشت و كشتگان شما در دوزخ خواهند بود.

عمرو عاص گفت: آيا مى توانى ترتيب ديدار من و عمار ياسر را بدهى؟ ابو نوح گفت: آرى. پس عمرو عاص و دو پسرش، عتبة بن ابو سفيان، ذو الكلاع، ابو الاعور سلمى، حوشب و وليد بن عقبة سوار شدند و روى به راه نهادند. [ وقعة صفين، ص 334 ؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 8، ص 16. ]


/ 390