ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا شدن تفسير كرده‏اند، و از ائمه اهل بيت (ع) روايت شده كه تبتل به اين معناست كه دست التماس به درگاه خدا برآرى و تضرع و زارى كنى. و اگر ما ذكر را به ذكر لفظى حمل كنيم اين معنا مناسب‏تر از معناى اول است.

كلمه" تبتيلا" ظاهرا مفعول مطلق است، و مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد:" و تبتل اليه تبتلا"، اگر اين طور نفرمود، و به جاى آن كلمه" تبتيلا" را آورد، به قول بعضى «1» براى اين بود كه باب تفعل از" بتل" متضمن معناى باب تفعيل آن نيز هست، پس مثل اين است كه فرموده باشد:" بتل اليه تبتيلا" و معنايش يا اين است كه ارتباط نفس خود را از هر چيز ديگر قطع كن، و تنها به خدا دل ببند، و يا اين است كه نفس خود را وا بدار به اينكه دست تضرع به درگاه خدا بردارد. و به قول بعضى «2» ديگر آوردن" تبتيلا" به جاى" تبتلا" براى اين بوده كه رعايت قافيه آخر آيات قبل شده باشد.

" رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا" جمله اول آيه وصفى است كه به اصطلاح از وصفيت مقطوع شده، و تقدير آن" هو رب المشرق و المغرب" است، و جمله" رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ" در معناى" رب همه عالم" است براى اينكه مشرق و مغرب دو جهت نسبى است كه مشتمل بر تمامى جهات عالم مشهود است، و اگر از ميان شش جهت تنها اين دو جهت را ذكر كرد، براى اين بود كه با ليل و نهار كه قبلا ذكرش شده بود مناسب‏تر بود، چون شب و روز مربوط به طلوع و غروب است.

خواهى پرسيد براى اشاره به ربوبيت خداى تعالى همان كلمه" ربك" كافى بود، چه باعث شد كه دوباره بفرمايد:" رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ"؟

در پاسخ مى‏گوييم: خواست تا از زبان رسول خدا (ص) فهمانده باشد كه اگر مامور شده خداى تعالى را رب خود بگيرد، براى اين بود كه پروردگار هم رب او است و هم رب همه عالم، نه اينكه تنها رب او باشد، همانطور كه چه بسا بعضى از مشركين به تنهايى براى خود بتى انتخاب مى‏كردند، غير آن بتى كه ديگران داشتند، و اگر رب گرفتن خداى تعالى از ناحيه رسول خدا (ص) از اين باب باشد، و يا حد اقل كسى چنين احتمالى را بدهد، ديگر آن جناب نمى‏تواند مردم را به سوى توحيد دعوت كند، چون مردم در پاسخش مى‏گويند: خيلى خوب خداى تعالى رب تو باشد، رب ما هم رب ما باشد.

(1) تفسير جامع الاحكام، ج 10، ص 44.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 379.

/ 691