ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
" دلائل"، از جابر روايت كردهاند كه گفت: قريش در دار الندوه جلسهاى تشكيل دادند، كه بياييد براى اين مرد (رسول خدا ص) نامى انتخاب كنيد، كه مردم با شنيدن آن نام و عنوان ديگر دورش جمع نشوند، و از او فاصله بگيرند. عدهاى گفتند چطور است او را كاهن بناميم. جمعى گفتند ديوانهاش معرفى كنيم. عدهاى ديگر گفتند اتهام ديوانگى به او نمىچسبد. جمعى پرسيدند چطور است ساحرش بخوانيم؟ گفتند: نه، ساحر هم نيست، گفتند: كار ساحران را مىكند، چون بين دو دوست را به هم مىزند، و در آخر به همين معنا رأى دادند و متفرق شدند.جريان به اطلاع رسول خدا (ص) رسيد، از شدت اندوه خود را در ملحفهاى پيچيد، جبرئيل به حضورش آمد و عرضه داشت:" يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ"،" يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ" «1».مؤلف: آخر روايت خالى از سؤال نيست، براى اينكه از ظاهر آن بر مىآيد هر دو سوره با هم نازل شده، علاوه بر اين از آيات قرآن و حتى از سوره مدثر برمىآيد كه مشركين هر تهمت ناروايى به آن جناب زدهاند: كاهن، ساحر، مجنون، و شاعرش خواندهاند، و تنها به تهمت زدن به ساحر كه روايت مىگويد، اكتفاء نكردهاند، از اين هم كه بگذريم در هيچ جاى قرآن نيامده كه اين تهمت را به آن جناب زده باشند كه بين دوستان را به هم مىزند.و در همان كتاب آمده كه عبد اللَّه بن احمد در كتاب" زهد" و محمد بن نصر در كتاب" الصلاة" از عايشه روايت كردهاند كه گفت: رسول خدا (ص) شبها بسيار كم مىخوابيد، چون خداى تعالى دستور داده بود" قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا" «2».و در تفسير كشاف از عايشه روايت كرده كه در پاسخ شخصى كه پرسيده بود تزميل (روانداز) رسول خدا (ص) چه بود؟ گفت رواندازى بود به طول چهارده ذراع، كه من در زير نيمى از آن مىخوابيدم، و رسول خدا (ص) بر روى نيم ديگرش نماز مىخواند، پرسيدند از چه جنسى بود؟ گفت به خدا سوگند نه خز بود و نه قز (ابريشم غير مرغوب) و نه پوست مرعز، و نه ابريشم، و نه پشم، رويه آن از مو و آستريش از كرك بود «3».مؤلف: اهل فن اين روايت را به جعلى بودن متهم كردهاند، و درست هم هست،