ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" دلائل"، از جابر روايت كرده‏اند كه گفت: قريش در دار الندوه جلسه‏اى تشكيل دادند، كه بياييد براى اين مرد (رسول خدا ص) نامى انتخاب كنيد، كه مردم با شنيدن آن نام و عنوان ديگر دورش جمع نشوند، و از او فاصله بگيرند. عده‏اى گفتند چطور است او را كاهن بناميم. جمعى گفتند ديوانه‏اش معرفى كنيم. عده‏اى ديگر گفتند اتهام ديوانگى به او نمى‏چسبد. جمعى پرسيدند چطور است ساحرش بخوانيم؟ گفتند: نه، ساحر هم نيست، گفتند: كار ساحران را مى‏كند، چون بين دو دوست را به هم مى‏زند، و در آخر به همين معنا رأى دادند و متفرق شدند.

جريان به اطلاع رسول خدا (ص) رسيد، از شدت اندوه خود را در ملحفه‏اى پيچيد، جبرئيل به حضورش آمد و عرضه داشت:" يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ"،" يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ" «1».

مؤلف: آخر روايت خالى از سؤال نيست، براى اينكه از ظاهر آن بر مى‏آيد هر دو سوره با هم نازل شده، علاوه بر اين از آيات قرآن و حتى از سوره مدثر برمى‏آيد كه مشركين هر تهمت ناروايى به آن جناب زده‏اند: كاهن، ساحر، مجنون، و شاعرش خوانده‏اند، و تنها به تهمت زدن به ساحر كه روايت مى‏گويد، اكتفاء نكرده‏اند، از اين هم كه بگذريم در هيچ جاى قرآن نيامده كه اين تهمت را به آن جناب زده باشند كه بين دوستان را به هم مى‏زند.

و در همان كتاب آمده كه عبد اللَّه بن احمد در كتاب" زهد" و محمد بن نصر در كتاب" الصلاة" از عايشه روايت كرده‏اند كه گفت: رسول خدا (ص) شبها بسيار كم مى‏خوابيد، چون خداى تعالى دستور داده بود" قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا" «2».

و در تفسير كشاف از عايشه روايت كرده كه در پاسخ شخصى كه پرسيده بود تزميل (روانداز) رسول خدا (ص) چه بود؟ گفت رواندازى بود به طول چهارده ذراع، كه من در زير نيمى از آن مى‏خوابيدم، و رسول خدا (ص) بر روى نيم ديگرش نماز مى‏خواند، پرسيدند از چه جنسى بود؟ گفت به خدا سوگند نه خز بود و نه قز (ابريشم غير مرغوب) و نه پوست مرعز، و نه ابريشم، و نه پشم، رويه آن از مو و آستريش از كرك بود «3».

مؤلف: اهل فن اين روايت را به جعلى بودن متهم كرده‏اند، و درست هم هست،

(1 و 2) الدر المنثور، ج 6، ص 276.

(3) تفسير كشاف، ج 4، ص 636.

/ 691