ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و احيايى بعد از موت نباشد.

مى‏فرمايد: نه، او گمان نمى‏كند كه ما استخوانهايش را جمع نمى‏كنيم، بلكه مى‏خواهد مساله بعث را تكذيب كند تا به اين وسيله پيش روى خود را در مدت عمرش باز كند، چون وقتى بعث و قيامتى نباشد، انسان چه داعى دارد با قيد و بند تقوى و ايمان دست و پاى خود را ببندد.

اين آن معنايى است كه سياق آيه به آيه مى‏دهد، و مفسرين وجوه ديگرى در معناى آيه گفته‏اند، كه هم از فهم بدور است، و هم با سياق سازگارى ندارد، و لذا از نقل آنها صرفنظر كرديم.

در آيه شريفه مى‏توانست به ضمير انسان اكتفاء كند و بفرمايد:" بل يريد أن يفجر امامه- بلكه او مى‏خواهد آزاد باشد"، ولى كلمه" انسان" را آورد، تا در توبيخ و سركوبى او مبالغه كرده باشد، و به همين منظور اين كلمه را در اين آيه و آيات بعد از آن، چهار بار تكرار كرد.

" يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ" از ظاهر اين آيه بر مى‏آيد كه بيان جمله" بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ" باشد، در نتيجه مى‏فهماند بيهوده نگفتيم" بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ ..."، بلكه از سؤال او يعنى" أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ" اين معنا پيداست، و نيز پيداست كه سؤالش سؤال تكذيب است، مى‏خواهد بگويد اصلا روز قيامتى نيست، نه اينكه به آن ايمان داشته باشد و بخواهد از تاريخ وقوعش آگاه شود، چون اگر انسان سر تكذيب نداشته باشد، وقتى به سوى ايمان و تقوى دعوت مى‏شود، و به چنين خبر عظيمى تهديد مى‏گردد، و آيات بينات و ادله قاطعه هم بر صحت آن دعوت و آن تهديد دلالت مى‏كند، بايد از چنان خطرى بر حذر شود و خود را به ايمان و تقوى مجهز نموده، آماده لقاى آن روز گردد، حال چه اينكه آن روز نزديك باشد و چه دور، براى اينكه هر آنچه آمدنى و شدنى است نزديك است، ديگر معنا ندارد بپرسد قيامت چه وقت قيام مى‏كند، پس اين سؤال جز به انگيزه تكذيب و استهزا نمى‏تواند باشد.

" فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ" در اين آيه چند نشانه از نشانه‏هاى قيامت ذكر شده، منظور از" برق بصر" تحير چشم در ديدن و دهشت‏زدگى آن است، و منظور از" خسوف قمر" بى‏نور شدن آن است.

" يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ" يعنى كجاست گريزگاه، در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه با اينكه روز قيامت روز ظهور سلطنت الهى است، و هر انسانى مى‏داند مفر و فرارى نيست، چطور مى‏پرسد" أَيْنَ‏

/ 691