ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمودم، فرمود: نفرين خداى تعالى است، مى‏فرمايد از خير دنيا دور باشى، و از خير آخرت دور باشى «1».

مؤلف: ممكن است اين روايت را به همان معنايى كه ما براى دو آيه كرديم ارجاع داد، هم چنان كه ممكن است به بعضى از وجوهى كه ديگران گفته‏اند ارجاع داد.

و در مجمع البيان است كه در روايت آمده: روزى رسول خدا (ص) دست ابو جهل را گرفت و به او فرمود:" أَوْلى‏ لَكَ فَأَوْلى‏ ثُمَّ أَوْلى‏ لَكَ فَأَوْلى‏" ابو جهل پرسيد: به چه چيز تهديدم مى‏كنى؟ نه تو مى‏توانى به من كارى كنى و نه پروردگارت، من عزيزترين فرد اين سرزمينم. به دنبال گفتار او خداى تعالى همان كلام رسول خدا (ص) را نازل كرد «2».

مؤلف: در اين معنا صاحب الدر المنثور از عده‏اى از راويان از قتاده روايتى آورده، و در آن آمده كه رسول خدا (ص) خودش اين جريان را براى ما نقل كرد «3».

و در تفسير قمى در ذيل آيه" أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً" آمده كه امام فرمود:

يعنى آيا انسان گمان مى‏كند به حسابش نمى‏رسند و عذاب نمى‏شود و از او بازخواست نمى‏كنند؟ «4».

و در علل به سند خود از مسعدة بن زياد روايت آورده كه گفت: مردى به امام صادق عرض كرد: يا ابا عبد اللَّه (من معتقدم) كه خلقت عالم تعجب انگيز است. فرمود: اين چه حرفى است كه مى‏گويى؟ عرضه داشت: آخر خلقتى كه آخرش فنا است شگفت‏انگيز نيست؟ فرمود: اى برادر زاده، ما براى فنا خلق نشده‏ايم، بلكه باقى هستيم، و چگونه فانى مى‏شود بهشتى كه فساد نمى‏پذيرد و دوزخى كه خاموشى ندارد؟ پس مرگ را فنا مخوان، بلكه بگو از خانه‏اى به خانه‏اى ديگر متحول مى‏شويم «5».

و در مجمع البيان مى‏گويد: در حديث منقول از براء بن عازب آمده كه گفت: وقتى آيه" أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‏" نازل شد، رسول خدا (ص) عرضه داشت: سبحانك اللهم، بله تو قادرى كه مردگان را زنده كنى. و اين مضمون از امام‏

(1) عيون، ج 2، ص 39.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 401.

(3) الدر المنثور، ج 6، ص 296.

(4) تفسير قمى، ج 2، ص 397.

(5) علل الشرائع، ص 11، ح 5، چاپ نجف.

/ 691