به نام خداى رحمان و رحيم.آيا بر انسان روزگارانى بگذشت كه چيزى قابل ذكر نبود؟ (1).ما او را از آب نطفه مختلط (بىحس و شعور) خلق كرديم و داراى قواى چشم و گوش (و مشاعر و عقل و هوش) گردانيديم (2).ما به حقيقت راه (حق و باطل) را به انسان نموديم (و با تمام حجت بر او رسول فرستاديم) حالا خواهد هدايت پذيرد و شكر اين نعمت گويد و خواهد آن نعمت را كفران كند (3).ما براى كيفر كافران غل و زنجيرها و آتش سوزان مهيا ساختهايم (4).و نيكوكاران عالم (كه حضرت على و فاطمه و حسن و حسين (ع) و شيعيانشان به اجماع خاصه و اخبار عامه مقصودند) در بهشت از شرابى نوشند كه طبعش (در لطف و رنگ و بوى) كافور است (5).از سرچشمه گوارايى آن بندگان خاص خدا مىنوشند كه به اختيارشان هر كجا خواهند جارى مىشود (6).كه آن بندگان، نيكو به عهد و نذر خود وفا مىكنند و از قهر خدا در روزى كه شر و سختيش همه اهل محشر را فرا گيرد مىترسند (7).و بر دوستى خدا به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مىدهند (8).و (گويند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مىدهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى هم نمىطلبيم (9).ما از قهر پروردگار خود به روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مىترسيم (10).خدا هم از شر و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روى خندان و دل شادمان عطا نمود (11).و خداوند پاداش آن صبر كامل (بر ايثار) شان را باغ بهشت و لباس حرير بهشتى لطف فرمود (12).كه در آن بهشت بر تختها (ى عزت) تكيه زنند و آنجا نه آفتابى (سوزان) بينند و نه سرماى زمهرير (13).و سايه درختان بهشتى بر سر آنها و ميوههايش در دسترس و به اختيار آنهاست (14).و (ساقيان زيباى حور و غلمان) با جامهاى سيمين و كوزههاى بلورين بر آنها دور زنند (15).كه آن كوزههاى بلورين نقرهاى به اندازه و تناسب (اهلش) اندازهگيرى شدهاند (16).