ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و ضمير فاعلى در فعل" قدروها" به همان طايفه ابرار بر مى‏گردد، مى‏خواهد بفهماند ظرفهاى غذا و شراب را خود ابرار بر طبق ميل خود اندازه‏گيرى مى‏كنند، از غذا و شراب هر مقدارى كه بخواهند استفاده كنند ظرف آن غذا و شراب را هم به اندازه همان مقدار طعام و شراب اندازه‏گيرى مى‏كنند، و خلاصه چيزى از غذا و شرابشان در ظرف زياد و كم نمى‏آيد، آيه شريفه" لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها" «1»، و آيه" يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً" نيز اشاره‏اى به اين معنا دارد.

احتمال هم دارد ضمير به خدمتگزاران طوافگر برگردد، كه در باره آنان فرموده:

" يُطافُ عَلَيْهِمْ" و مراد اين باشد كه خدمتگزاران ظرفهاى غذا و شراب را به آن مقدار غذا و شرابى كه ابرار احتياج دارند اندازه‏گيرى مى‏كنند، در نتيجه چيزى از غذا و شرابشان در ظرفها نمى‏ماند، و كم هم نمى‏آيد.

" وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلًا" بعضى «2» از مفسرين گفته‏اند: در عرب مرسوم بوده كه از زنجبيل استفاده عطر و بوى خوش مى‏كرده‏اند، و آن را در جام نوشيدنيها مى‏ريختند، در اين آيه هم به ابرار وعده داده كه زنجبيل بهشتى را كه پاكيزه‏تر و خوشبوتر است در جام شرابشان مى‏ريزند.

" عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا" يعنى" من عين" و يا" أعنى عينا" و يا" أخص عينا" خلاصه منصوب بودن عين يا به خاطر افتادن حرف جر" من" است، و يا فعلى در تقدير است كه كلمه" عين" را به عنوان مفعول نصب داده، راغب گفته: كلمه" سلسبيل" به معناى آبى سبك و لذيذ و برنده است «3».

" وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً" يعنى فرزندانى بهشتى پيرامون ابرار طواف مى‏كنند، كه هميشه طراوت و خرمى جوانى و زيبايى منظر را دارند.

ولى بعضى «4» گفته‏اند:" وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ" به معناى جوانانى است كه گوشواره معروف به" خلدة" را به گوش دارند. و منظور از اينكه فرمود: تو گمان مى‏كنى كه لؤلؤ منثورند، اين است كه آن خدمتگزاران آن قدر صفاى لون دارند، و آن قدر چهره‏هايشان نورانى است كه نور رويشان به روى يكديگر مى‏تابد، تو گويى در مجالسى كه ايشان خدمت مى‏كنند لؤلؤ نثار

(1) هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست. سوره ق، آيه 35.

(2) تفسير قرطبى، ج 10، ص 141.

(3) مفردات راغب، ماده" سل".

(4) روح المعانى، ج 29، ص 161.

/ 691