ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
و مراد از جمله" آنچه همواره تكذيبش مىكردند" جهنم است، و كلمه" انطلاق" به معناى روانه شدن و منتقل گشتن از جايى به جاى ديگر و بدون مكث است. و معناى آيه اين است كه: به ايشان گفته مىشود از محشر بدون هيچ درنگى به سوى آتش روانه شويد، همان آتشى كه همواره تكذيبش مىكرديد." انْطَلِقُوا إِلى ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ" مفسرين «1» گفتهاند: مراد از اين" ظل" سايه دودى است كه از آتش جهنم بالا مىرود، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:" وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ" «2».و نيز در مورد انشعاب آن به سه شعبه گفتهاند: اين اشاره است به عظمت دود جهنم، چون دود وقتى خيلى متراكم و عظيم باشد شاخه شاخه مىشود." لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ"" ظل ظليل" به معناى سايه خنك است، سايهاى كه از رسيدن حرارت به انسان جلوگيرى كند، و براى آدمى ساترى از آزار حرارت باشد، و اينكه مىفرمايد سايه شعبهدار ظليل نيست، منظور اين است كه از هرم آتش و شعلههاى آن جلوگيرى نمىكند." إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ" ضمير" انها" به" نار- آتش" بر مىگردد هر چند در كلام نامى از" نار" برده نشده بود، و ليكن از سياق معلوم است. و كلمه" شرر" به معناى زبانههايى است كه از آتش بر مىخيزد. و معناى" قصر" معلوم است و كلمه" جمالة" جمع جمل است، كه به معناى شتر نر است، و معناى آيه روشن است." هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ" كلمه" هذا" اشاره است به" يوم الفصل" و مراد از" يؤذن" اذن در سخن گفتن و يا عذرخواهى كردن است.و جمله" فيعتذرون" عطف است بر جمله" يؤذن" و هر دو در سلك نفى قرار دارند، مىفرمايد امروز روزى است كه اهل محشر- از انسانها- سخن نمىگويند و اذن سخن گفتن به ايشان داده نمىشود، و يا اذن عذرخواهى كردن به ايشان داده نمىشود، پس اعتذارى نخواهند كرد. و نفى نطق در اين آيه با اثبات آن در آيات ديگر منافات ندارد، چون روز قيامت مواقف بسيار و مختلف دارد، در يك موقف از ايشان سؤال مىشود جواب هم مىدهند، و در