ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
مردم بر مىگردد، ولى اينكه جمله" لا يتكلمون" با جمله" لا يملكون" در يك سياق قرار دارند، با هيچ يك از اين دو قول نمىسازد.و جمله" إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ" بدل است از ضمير فاعل در" لا يَتَكَلَّمُونَ" و مىخواهد بيان كند چه كسانى در آن روز با اذن خدا سخن مىگويند، پس جمله مذكور به ظاهر اطلاقش در معناى آيه زير است كه مىفرمايد:" يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ" «1»." وَ قالَ صَواباً" يعنى" قال قولا صوابا"، تنها كسانى حق سخن گفتن دارند كه خدا اذنشان داده باشد و سخنى صواب بگويند، سخنى كه حق محض باشد، و آميخته با باطل و خطا نباشد، و اين جمله در حقيقت قيدى است براى اذن خدا، گويا فرموده و خدا اذن نمىدهد مگر به چنين كسى. و در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير است كه مىفرمايد:" وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ" «2».و بعضى «3» گفتهاند: جمله" إِلَّا مَنْ أَذِنَ ..." استثنايى است از كسانى كه در باره آنان سخن گفته مىشود، و مراد از صواب، توحيد و كلمه" لا اله الا اللَّه" است. و معناى آيه چنين است: آن روز در باره حق كسى سخن نمىگويند مگر در باره حق كسى كه خدا براى او اجازه داده باشد، و آن شخص در دنيا صواب گفته باشد، يعنى به كلمه" لا اله الا اللَّه" شهادت داده باشد، و اين آيه در معناى آيه زير است كه مىفرمايد:" وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى" «4».ليكن اين نظريه درست نيست، به دليل اينكه عنايت كلامى در اين مقام به نفى اصل خطاب و تكلم است، حال متكلم هر كه مىخواهد باشد، و نمىخواهد تكلم در باره تمامى افراد را حتى آنهايى را كه جواز تكلم در موردشان مسلم است نفى كند، پس استثناشدگان متكلمينى هستند كه در اصل تكلم ماذونند، و آيه متعرض اين معنا كه در باره چه كسانى تكلم مىشود نيست.