ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
رستگارى وقتى نافع است كه در دل فرد طمع كار پيدا شود و او را وادار كند به ايمان و عمل صالح، نه طمع قائم به جماعت، بدان جهت كه جماعت است، پس طمع مجموع من حيث المجموع در سعادت تك تك افراد كافى نيست.و اگر داخل شدن در بهشت را به صيغه مجهول از باب افعال آورد، براى آن بود كه اشاره كند به اينكه داخل شدنشان در بهشت به اختيار و خواست خودشان نيست، بلكه اگر چنين فرض و طمعى درست باشد كس ديگرى ايشان را داخل بهشت مىكند، و او خداى تعالى است، كه اگر بخواهد چنين مىكند، و البته هرگز نمىخواهد، چون خود او چنين مقدر كرده كه كفار داخل بهشت نشوند.بعضى «1» گفتهاند كه: رسول خدا (ص) در كنار كعبه نماز مىخواند و قرآن تلاوت مىكرد، مشركين پيرامونش جمع مىشدند و حلقه حلقه مىنشستند و به او گوش فرا داده مسخرهاش مىكردند، و مىگفتند: اگر اين مؤمنين آن طور كه محمد مىگويد داخل بهشت شوند، ما قبل از آنان داخل خواهيم شد. و بدين مناسبت بود كه اين آيات نازل گرديد.ليكن اين معنا با سياق آيات سازگار نيست، چون از ظاهر جمله" فَما لِ الَّذِينَ ..." بر مىآيد كه مىخواهد رفتار آنان را متفرع كند بر ما قبل، يعنى بر محروميت مردم از بهشت، بجز طايفهاى از آنان (مؤمنين). ولى بنا به مضمون روايت جمع شدن پيرامون پيغمبر از ناحيه مشركين از شدت عداوت بوده، مىخواستند هر چه بيشتر آن جناب را اذيت و اهانت كنند، و اينكه گفتند ما قبل از مؤمنين داخل بهشت مىشويم- با اينكه مشرك و منكر معاد بودند، و اصلا دوزخ و بهشتى را قبول نداشتند- نمىتواند جز از در استهزاء باشد.با اين حال چگونه ممكن است اين رفتار مشركين را متفرع بر آيات قبل كرد كه سخن از دوزخ و بهشت دارد؟ و به طور تعجب پرسيده: چه چيز اينان را وادار كرده كه به جنت طمع ببندند، با اينكه خداى تعالى مىداند كه آنان اصلا بهشت و دوزخى را قبول ندارند.پس ناگزير بايد بگوييم مراد از جمله" لِلَّذِينَ كَفَرُوا" منافقينى است كه ظاهرا به رسول خدا (ص) ايمان آوردند ولى دوباره در دل به كفر اول خود برگشتند، و پارهاى از احكام را رد نمودند، هم چنان كه از آيه