ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
براى آنان، جاى ترديد و بحث نيست.و اما دليل وساطت آنان در تدبير امور اين عالم، با اينكه هر امرى براى خود سببى مادى دارد، همين آيات اول سوره مورد بحث است، كه بطور مطلق ملائكه را نازعات و ناشطات و سابحات و سابقات و مدبرات خوانده كه بيانش گذشت.و همچنين دليل ديگرش آيه زير است، كه مىفرمايد:" جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ" «1»، كه از آن به خاطر مطلق بودنش فهميده مىشود كه ملائكه خلق شدهاند براى اينكه واسطه باشند ميان خدا و خلق، و براى انفاذ امر او فرستاده مىشوند، همان امرى كه در آيه" بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" «2»، و آيه" يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ" «3»، از آن سخن گفته است كه توضيح بيشترش در تفسير آيه سوره فاطر گذشت، و گفتيم كه بال قرار دادن براى ملائكه اشاره به همين وساطت است.پس ملائكه جز وساطت بين خداى تعالى و بين خلق او، و انفاذ دستورات او در بين خلق، وظيفه و كارى ندارند، و اين بر اساس تصادف و اتفاق نيست، كه مثلا خداى تعالى گاهى اوامر خود را به دست ايشان جارى سازد، و گاهى مثل همان امر را بدون وساطت ملائكه خودش انجام دهد، چون در سنت خداى تعالى نه اختلافى هست، و نه تخلفى، هم چنان كه فرمود:" إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ" «4»، و نيز فرموده:" فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا" «5».از جمله وساطتهاى ملائكه يكى اين است كه بعضى از آنان مقام بلندترى دارند، و امر خداى تعالى را گرفته به پائينتر خود مىرسانند و در تدبير بعضى امور پائينتر خود را مامور مىكنند، و اين در حقيقت توسطى است كه متبوع و دارنده مقام بلندتر بين خدا و بين تابع و دارنده مقام پائينتر آن دارد، مثل توسطى كه ملك الموت در مساله قبض ارواح دارد، و