ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
باشد تعبير از آن جناب به ضمير غايب براى اين بوده كه به قداست ساحت آن جناب اشاره كند، و بطور كنايه بفهماند گويا آن كسى كه چنين عملى كرده رسول خدا (ص) نبوده، چون مثل چنين عملى از مثل آن جناب سر نمىزند، و در نوبت دوم كه از آن جناب به ضمير خطاب تعبير كرده نيز قداست ساحت آن حضرت منظور بوده، چون هميشه اقبال بعد از اعراض، اجلال و احترامى از طرف است.و ليكن اين حرف درست نيست، چون با خطاب" أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى ..." نمىسازد، و توبيخ در آن از توبيخ در آيه" عَبَسَ وَ تَوَلَّى" بيشتر است، و بطور قطع هيچ ايناسى هم در آن نيست." أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى" كلمات" غنى" و" استغناء" و" تغنى" و" تغانى" بطورى كه راغب گفته به يك معنى مىباشند «1». پس مراد از" مَنِ اسْتَغْنى" كسى است كه خود را توانگر نشان دهد، و ثروت خود را به رخ مردم بكشد. و لازمه اين عمل اين است كه بخواهد از سايرين سر و گردنى بلندتر باشد، و رياست و عظمتى در چشم مردم داشته باشد، و از پيروى حق عارش بيايد، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود:" إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى" «2» و كلمه" تصدى" به معناى متعرض شدن و روى آوردن به چيزى و اهتمام در امر آن است.در اين آيه و شش آيه بعدش اشاره مفصلى است به اينكه ملاك در آن عبوس شدن و پشت كردن چه بوده، كه به خاطر آن مستوجب عتاب شده، حاصل آن اين است كه: تو خيلى به وضع مستكبران و اعراض كنندگان از پيروى حق مىپردازى، و زياد به وضع آنها اعتناء مىكنى، در حالى كه اگر او نخواهد خود را پاك كند بر تو تكليفى نيست، و بر عكس از وضع آن كس كه خود را پاك كرده و از خدا مىترسد بىاعتنايى مىكنى." وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى"- بعضى «3» گفتهاند: كلمه" ما" نافيه است، و معنايش اين است كه: اگر او نخواست خود را تزكيه كند حرج و مسئوليتى بر تو نيست، تا رهايى از آن مسئوليت تو را حريص كند به مسلمان شدن او، و غفلت ورزيدن از آنهايى كه قبلا به طيب خاطر مسلمان شدهاند.بعضى «4» گفتهاند: كلمه" ما" استفهام انكارى است، و به آيه چنين معنا مىدهد: