ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
شمار بيرون است برقرار ساخت، و همه اينها مظاهرى از تدبير خداى تعالى است، او است كه اين نعمتها را افاضه مىفرمايد، بدون اينكه منفعتى براى خود خواسته باشد، و بدون اينكه ناسپاسى انسانها مانع افاضه او شود، آرى افاضه او از كريمى او است." فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ"- اين آيه شريفه جمله" عدلك" را بيان مىكند، و به همين جهت در اول آن واو عاطفه نيامده. كلمه" صورت" به معناى نقشى است كه اجرام و اعيان به خود مىگيرند، و با صورت خاص به خود، از جرمهاى ديگر مشخص مىگردند، مثلا معلوم مىشود اين يكى سنگ و آن ديگرى كفش و آن سومى آجر است. و كلمه" ما" در آيه زايده است، كه صرفا به منظور تاكيد آمده.و معنايش اين است كه: اى انسان چه باعث شد به پروردگار كريمت كه تو را آفريد، و اعضاء و قوايت را تسويه كرد، و در هر شكلى كه خواست تو را تركيب نمود، مغرور شوى؟- با اينكه او نخواسته و نمىخواهد مگر چيزى را كه مقتضاى حكمت باشد- تو را به مقتضاى حكمت مركب كرد از نر و ماده، سفيد و سياه، بلند و كوتاه، چاق و لاغر، قوى و ضعيف، و غير اينها، و نيز مركبت كرد از اعضايى كه در همه افراد هست، و در بين خود از يكديگر متمايز است، نظير دو دست، دو پا، دو چشم، سر و بدن، و استواى قامت، و امثال آن كه همه اينها از مصاديق عدل در تركيب اجزا با يكديگر است، و يا به تعبير آيه شريفه" لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ" «1» احسن تقويم است و همه به تدبير رب كريم منتهى مىشود، و خود انسان در هيچ يك از آنها دخالتى ندارد." كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ" كلمه" كلا" مثل كلمه" حاشا" ردع و انكار را مىرساند، در اينجا مىخواهد مغروريت انسان به كرم خداى تعالى را ردع كند، كه انسانهاى ناسپاس آن را وسيله و بهانه كفر و معصيت خود كردند، مىفرمايد مغرور نشويد كه اين غرور سودى به حال شما نخواهد داشت." بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ"- يعنى نه، بلكه شما جزا را تكذيب مىكنيد، در اين جمله از آنچه از آيه" ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ" استفاده مىشود اعراض شده، از آن جمله استفاده مىشود كه علت كفر و معصيت آنان مغرور شدن به كرم الهى بوده، و گر نه به قيامت و جزا و لو بالقوه اعتراف دارند، چون فطرت سليم بر آن حكم مىكند، در اين جمله مىفرمايد: نه، علت اين نيست، بلكه علت واقعى اين جرأت و حسارت بر كفران و نافرمانى، بدون كمترين ترسى از