ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
است، كه يا مربوط به اول گفتار است و معنايش اين است كه:" لو كنتم من اهل العلم لاستجبتم دعوتى و آمنتم- اگر از اهل علم بوديد، دعوت مرا اجابت مىكرديد، و ايمان مىآورديد" و يا مربوط به آخر كلام است و معنايش اين است كه:" لو كنتم من اهل العلم لعلمتم ان للَّه أجلين، و أن أجله اذا جاء لا يؤخر و استجبتم دعوتى ...- اگر از اهل علم بوديد، مىدانستيد كه خدا دو اجل دارد، و وقتى اجلش برسد تاخير نمىافتد، آن وقت دعوتم را مىپذيرفتيد ..."." قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَ نَهاراً فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً" گوينده اين سخن نوح (ع) است، و منظور از اينكه گفت:" شب و روز ايشان را خواندم" اين است كه به عبادت خدا و تقوى و طاعت رسولشان خواندم، و خواندن در شب و روز كنايه است از اينكه دائما و به طور خستگى ناپذير خواندم." فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلَّا فِراراً"- يعنى فرار از اجابت دعوتم، پس تعبير به" فرار" استعاره از تمرد و نپذيرفتن است، در اين جمله زيادتر شدن فرارشان را به دعوت خود نسبت داده و گفته دعوت من فرار ايشان را زيادتر كرد، و اين براى آن است كه در دعوت آن جناب شائبه سببيت هست، چون وقتى خير در غير مورد صالح واقع شود، خود آن مورد و محل به خاطر فسادى كه دارد آن خير را فاسد نموده، شرش مىسازد، هم چنان كه خود قرآن در باره صفت خود مىفرمايد:" وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً" «1»." وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ ..."در اين آيه مغفرت را هدف دعوت قرار داده، با اينكه هدف دعوت نخست ايمان آوردن ايشان، و سپس مغفرت خدا است، و اين براى آن بود كه خواسته به خيرخواهى خود براى آنان اشاره كند، و بفهماند كه اگر دعوتشان مىكند منظورش تنها و تنها تامين خير دنيا و آخرت ايشان است." جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ"- معنايش اين نيست كه حقيقتا انگشت در گوش خود كردند، بلكه اين تعبير كنايه است از اينكه از شنيدن دعوت او استنكاف ورزيدند، و معناى جمله" وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ"، هم هر چند اين است كه جامه خود بسر كشيدند تا مرا نبينند، و سخنم را نشنوند، ولى اين تعبير هم كنايه است از تنفر آنان و گوش ندادنشان به سخن وى.