ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
هر محفوظى آن مقدارى را فراموش مىكنند كه خدا خواسته باشد، و از اشيا مقدارى را حفظ مىكنند و مقدارى را فراموش مىنمايند، پس اين چه منتى است كه بر شخص رسول خدا (ص) نهاده؟ با اينكه عطيه، عطيهاى است عمومى و مشترك بين آن جناب و عموم مردم. پس وجه درست همان است كه ما بيان كرديم.و آيه شريفه با سياقى كه دارد خالى از تاييد گفتار بعضى «1» از مفسرين نيست كه گفتهاند: رسول خدا (ص) هر وقت جبرئيل بر او نازل مىشد قرآن را مىخواند تا مبادا چيزى از آن را فراموش كرده باشد، به طورى كه هيچ گاه نمىشد كه جبرئيل وحى را به آخر برساند، و آن جناب شروع به خواندن از اولش نكرده باشد، ولى همين كه اين آيه نازل شد رسول خدا (ص) از اين دلواپسى در آمد، و چيزى را فراموش نكرد.و اين معنا به ذهن نزديك مىرسد كه بگوييم آيه شريفه مورد بحث يعنى آيه" سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى" قبل از آيه" لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا بَيانَهُ" «2»، و اين آيه قبل از آيه" وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً" «3»، نازل شده باشد." إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى"- كلمه" جهر" به معناى ظهور هر چيزى در حد كمال براى حاسهاى از حواس آدمى است، يا حاسه باصره كه در آيه" فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً" «4»، به اين معنا آمده. و يا حاسه سامعه كه در آيه" إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ" «5»، منظور شده است، اين بود معناى جهر. و اما در آيه مورد بحث كه سخنى از ديدن و شنيدن نرفته منظور مطلق هر چيزى است كه براى ادراك ظاهر باشد، به قرينه مقابل آن يعنى جمله" و ما يخفى" كه آن را نيز مقيد به سمع و بصر نكرده.و اين جمله در مقام تعليل براى مضمون جمله" سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى" است، و معنايش