ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ركوع خود بگوييد، و چون آيه" سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى" نازل شد فرمود: اين ذكر را در سجده خود بگوييد «1».

مؤلف: اين روايت را سيوطى هم در الدر المنثور از احمد و ابى داوود و ابن ماجه و ابن منذر و ابن مردويه، از عقبه از آن جناب نقل كرده است «2».

و در تفسير قمى فرموده:" سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى" يعنى بگو" سبحان ربى الاعلى" و در ذيل آيه" الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى‏" فرموده: مقدر فرموده اشياء را با تقدير اول، سپس هدايت كرده بسويش هر كه را مى‏خواهد «3».

و در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه" وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى‏" آمده كه منظور از مرعى نبات است، و منظور از جمله" غُثاءً أَحْوى‏" اين است كه همان نيات بعد از رسيدن به حد بلوغش خشك و سياه مى‏شود «4».

و در الدر المنثور آمده كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص) دائما قرآن را بياد مى‏آورد، از ترس اينكه مبادا فراموشش كند، تا آنكه به او وعده دادند كه ما حل اين مشكلت را عهده‏دار شديم، و اين آيه نازل شد:" سنقرئك فلا تنسى" «5».

و در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام صادق (ع) پرسيد معناى آيه" قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى" چيست؟ فرمود: اين است كه هر كس زكات فطره بدهد رستگار مى‏شود.

پرسيد معناى آيه" وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى" چيست؟ فرمود اين است كه (براى نماز عيد) به سوى" جبانه" برود و نماز بخواند «6» و منظور از جبانه، صحرا است.

اين معنا از حماد از جرير از ابو بصير و زراره از آن جناب نيز نقل شده «7». و قمى آن را بدون ذكر سند و بدون نام آن جناب بلكه به تعبير" از آن جناب" آورده است «8».

و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابو سعيد خدرى روايت كرده كه گفت:

(1) نور الثقلين، ج 5، ص 554 به نقل از عياشى.

(2) الدر المنثور، ج 6، ص 338.

(3 و 4) تفسير قمى، ج 2، ص 416.

(5) الدر المنثور، ج 6، ص 339.

(6) فقيه، ج 1، ص 323.

(7) فقيه، ج 2، ص 119، ح 25.

(8) تفسير قمى، ج 2، ص 417.

/ 691