ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احساسش مى‏كرد، و جمله" وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ" عطف است بر جمله" أَ لَمْ نَشْرَحْ ..."، چون معنايش" قد شرحنا لك صدرك" است، در نتيجه معناى دو جمله چنين مى‏شود:" محققا ما سينه‏ات را گشوديم، و سنگينى‏هايى كه بر دوشت بود برداشتيم".

و مراد از وضع وزر رسول خدا (ص)- به طورى كه از سياق بر مى‏آيد، و قبلا هم اشاره كرديم- اين است كه دعوت آن جناب را انفاذ و مجاهداتش در راه خدا را امضا نمود، به اين معنا كه اسباب پيشرفت دعوتش را فراهم كرد، چون رسالت و دعوت و فروعات آن ثقلى بود كه به دنبالش شرح صدر بر آن جناب تحميل نمود.

ولى بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند: وضع وزر، اشاره است به داستانى كه در روايات آمده كه در ايام كودكيش دو تا فرشته بر آن جناب نازل شدند، و سينه‏اش را شكافته قلبش را در آوردند، و دوباره در جايش قرار دادند، كه روايتش به زودى از نظر خواننده خواهد گذشت.

بعضى «2» ديگر گفته‏اند: منظور از وزر، اعمالى است كه قبل از بعثت از آن جناب سر زده بود.

و بعضى «3» گفته‏اند: منظور غفلتش از شرايع و امثال آن است كه آگاه شدن بدان جز با وحى صورت نمى‏گيرد، و بيان هر شريعتى را بايد آن جناب بخواهد، تا پاسخش از راه وحى برسد.

بعضى «4» ديگر گفته‏اند: منظور تحير آن جناب است در اينكه آيا رسالت الهى را آن طور كه بايد انجام داده‏ام يا نه.

بعضى «5» هم گفته‏اند: منظور وحى و سنگينى آن است، چون در اوائل بعثت گرفتن وحى بر او دشوار بوده.

بعضى «6» گفته‏اند: منظور رنجى است كه آن جناب از گمراهى قومش و دشمنيشان با آن جناب مى‏برده، و وى از ارشادشان عاجز مى‏شده.

و بعضى «7» گفته‏اند: منظور رنجى است كه از تعدى دشمن در آزار آن جناب مى‏برده.

بعضى «8» ديگر گفته‏اند: مراد اندوهى است كه از مرگ عمويش ابو طالب و مرگ همسرش خديجه در دل داشته.

بعضى «9» ديگر گفته‏اند: كلمه" وزر" به معناى معصيت است، و رفع و زر به معناى عصمت است.

(1) روح المعانى، ج 30، ص 167.

(2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9) روح المعانى، ج 30، ص 169.

/ 691