ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
سپس علاقه و محبت به خلوت و تنهايى در دلش انداخته شد، و (غالبا) تك و تنها در غار حرا- 18 كيلومترى مكه- بسر مىبرد، و در هر سال براى اينكه مدتى در آنجا به تهجد و عبادت بپردازد، خود را آماده مىساخت و آب و طعام تهيه مىكرد، و آن مدت را يكسره به عبادت مىپرداخت و به خانه نمىرفت، سال بعد نيز چنين مىكرد، و باز براى آن مدت توقف در حرا خود را آماده مىساخت، تا آنكه شبى كه در غار حرا بود، فرشته خدا حق را بر او نازل كرد، و بدو گفت:" اقرا" رسول خدا (ص) پاسخ داد: من خواندن بلد نيستم.رسول خدا (ص) فرمود: آن فرشته مرا گرفت و فشارى بر من وارد آورد، به طورى كه تاب و توانم از دست رفت آن گاه رهايم كرد، و دوباره گفت:" اقرا" گفتم من خواندن بلد نيستم، باز مرا گرفت و فشار داد، به طورى كه طاقتم از دست رفت، اين بار هم مرا رها كرد و گفت:" اقرأ" گفتم خواندن نمىدانم، بار سوم مرا گرفت، و همان فشار را وارد آورد، به طورى كه توانم از دست رفت، اين بار نيز مرا رها كرد و گفت:" اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ...".پس رسول خدا (ص) اين سوره را گرفت، و به طرف مكه برگشت، در حالى كه قلبش به شدت مىتپيد، تا به خانه خديجه دختر خويلد رسيد، گفت:مرا بپيچيد، مرا بپيچيد، اهل خانه او را در روپوشى پيچيدند، تا آن حالت ترس و اضطرابش آرام گرفت، آن گاه به خديجه رو كرد و داستان را براى او باز گفت، و در آخر گفت بر جان خود مىترسم. خديجه گفت: ابدا چيزى نيست، خدا هرگز تو را خوار نمىكند، براى اينكه تو شخصى نيكوكارى، و صله رحم مىكنى و زحمت ديگران را تحمل مىنمايى و برهنگان را مىپوشانى، تو ميهماننواز و ياور مبتلايانى.آن گاه خديجه آن جناب را نزد پسر عمش ورقة بن نوفل بن اسد بن عبد العزى كه در جاهليت از بتپرستى به كيش نصرانيت درآمده بود آورد، و ابن ورقه زبان عبرانى را مىدانست و انجيل را به طور كامل به عبرانى مىنوشت، مردى سالخورده و نابينا بود خديجه گفت: اى پسر عم كمى به سخنان پسر برادرت گوش كن.ورقه گفت: اى برادرزاده چه مىبينى؟ رسول خدا (ص) آنچه ديده بود به او خبر داد، ورقه گفت: اين همان ناموسى است كه خدا بر موسايش نازل مىكرد، و اى كاش من در آن درخت شاخهاى بودم، و اى كاش زنده مىماندم تا آن روزى كه قوم تو از مكه بيرونت مىكنند. رسول خدا (ص) پرسيد بيرون كنندگان من قوم من خواهند بود؟ گفت بله، هيچ پيامبرى نياورده مثل آنچه تو آوردهاى، مگر آنكه مورد حمله و