ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
سياق از ظاهر آيات بر مىآيد كه منظور اشاره به اين معنا است كه رسول خدا (ص) از مصاديق حجت بينهاى است كه عليه مردم قيام شده، و سنت الهى كه در بندگان جارى است اقتضا كرده اين حجت قائم گشته، و اين رسول مبعوث شود، چون سنت جارى خدا ايجاب مىكرد بينه و حجت روشنگرش به سوى اين طوايف نيز بيايد، همانطور كه به طوايف و اقوام گذشته قبل از اختلافشان همين اقتضا را كرد و بر ايشان حجت فرستاد، چيزى كه هست خودشان از آن حجت استفاده نكردند، و با يكديگر اختلاف راه انداختند.بنا بر اين، مراد از جمله" الَّذِينَ كَفَرُوا" در آيه شريفه، همه كافران از دعوت اسلامى است، چه از اهل كتاب و چه مشركين، و كلمه" من" در جمله" مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ" تبعيض را مىرساند، نه تبيين را، و كلمه" و المشركين" عطف است بر كلمه" اهل الكتاب"، و مراد از" مشركين"، غير اهل كتاب است، حال چه بتپرست باشند، و چه اصناف ديگر مشركين.و كلمه" منفكين" از ماده انفكاك است، كه به معناى جدايى دو چيز است كه به شدت به هم متصل بودهاند، و مراد از آن- به طورى كه از جمله" حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ" استفاده مىشود- جدا شدن از مقتضاى سنت هدايت و بيان است، گويا سنت الهى دست بردار از آنان نبوده، تا حجت و بينه بيايد، همين كه آمد آن وقت رهاشان مىكند، و به حال خودشان واگذار مىكند، هم چنان كه در جاى ديگر به اين معنا اشاره نموده مىفرمايد:" وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ" «1»." حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ"- اين جمله به همان معناى ظاهريش معناى مىشود، يعنى منظور از كلمه" تاتيهم" كه صيغه مضارع است همان آينده است، و كلمه" بينة" به معناى دليل روشن است. و معناى آيه شريفه اين است كه: خداى تعالى كسانى را كه به رسالت و يا دعوت رسول خدا (ص) كافر شدند، و يا به قرآن كفر ورزيدند، رها نخواهد كرد، تا آنكه بينه و دليل روشن كه همان رسول خدا (ص) است براى آنان بيايد، (و سادهتر آنكه خداى تعالى دست از هدايت اين كفار بر نمىدارد تا زمانى كه حجت بر آنان تمام شود، و خودشان يقين كنند كه محمد (ص) رسول خدا است، و راست مىگويد، و لجاج و عناد وادار به كفرشان ساخته).