ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
جد ربنا ..." است، مىخواهد از جنيان خبر دهد به اينكه نسبت به نفى صاحب و ولد براى خدا كه بتپرستان بدان معتقدند ايمان دارند.ليكن اين توجيه بر اساس عقيده نحويين كوفى درست در مىآيد، كه عطف بر ضمير متصل مجرور را جائز دانستهاند، و اما بنا بر مذهب بصريها كه آن را جائز نمىدانند، بعضى «1» از قبيل فراء و زجاج و زمخشرى- به طورى كه از ايشان حكايت شده- گفتهاند كه: كلمه" و انه" عطف است بر محل جار و مجرور، و محل جار و مجرور" فَآمَنَّا بِهِ" نصب است، چون اين جمله در معناى" تصديق داريم آن را" مىباشد كه كلمه" آن را" مفعول ايمان به معناى تصديق است، و تقدير كلام" و صدقنا انه تعالى جد ربنا ..." مىباشد. ولى خواننده خود مىداند كه اين توجيه، توجيه درستى نيست.بعضى «2» ديگر اين قرائت را توجيه كردهاند به اينكه: در جمله عطف شده حرف جرى در تقدير است، و چنين تقديرى در دو حرف" ان" و" أن" شايع است، و تقدير كلام" امنا به و بانه تعالى جد ربنا ..." مىباشد.يك اشكال به همه اين وجوه وارد است، چه آن وجهى كه مىگفت جمله" و انه ..." عطف به ضمير مجرور است، و چه آن كه مىگفت عطف به محل آن است، و چه آن كه مىگفت حرف جرى در جمله معطوف در تقدير است. و آن اشكال اين است كه با اين سه وجه تنها مىتوان دو آيه" وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا ..."، و" وَ أَنَّهُ كانَ يَقُولُ سَفِيهُنا عَلَى اللَّهِ" را توجيه كرد، و اما براى بقيه آياتى كه كلمه" ان" در اول آن آمده، مانند آيه" وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ تَقُولَ ..."، و آيه" وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ ..."، و آيه" وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ ..."، قطعا چاره ساز نيست، چون معنا ندارد جان بگويند ما ايمان آورديم و يا تصديق كرديم كه گمان كرديم انس و جن عليه خدا حرف زشت نخواهند گفت. و باز معنا ندارد گفته باشند ما ايمان آورديم و تصديق كرديم كه رجالى از انس همواره به رجالى از جن پناه مىبردند، و يا گفته باشند: ما ايمان آورديم و تصديق كرديم كه ما به آسمان نزديك شديم، و ديديم كه چنين و چنان بود.پس با آن سه توجيه هيچ دردى دوا نمىشود، تنها چاره در همان است كه بعضى «3» از مفسرين ابراز داشتهاند، و آن اين است كه اگر دو آيه اول با تقدير گرفتن ايمان و يا تصديق توجيه شد، قهرا بايد هر يك از بقيه آيات را با تقدير گرفتن فعلى كه متناسب با مفاد آن باشد