ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در تفسير قمى در معناى كلمه" لمزة" آمده كه اين كلمه به كسى اطلاق مى‏شود كه با سر و گردن خود ژست مى‏گيرد، و چون فقيرى و يا سائلى را ببيند ناراحت مى‏شود. و در معناى جمله" الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ" آمده: يعنى مى‏شمارد و سر جايش مى‏گذارد «1».

و در همان تفسير در ذيل آيه" الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ" آمده كه بر دلها شعله مى‏زند، و ابو ذر غفارى (رضى اللَّه عنه) فرموده: به متكبرين دو چيز را بشارت دهيد، يكى اينكه به سينه‏هايشان داغ بگذارند و ديگر اينكه پشتشان را بر زمين بكشند. و در ذيل آيه" إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ" آمده كه آتش دوزخ همه اهل دوزخ را فرا مى‏گيرد" فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ"، يعنى وقتى كنده و زنجيرها بر آنان استوار مى‏گردد به خدا سوگند كه پوستشان را مى‏خورد «2».

و در مجمع البيان است كه عياشى به سند خود از محمد بن نعمان احول از حمران بن اعين از امام باقر (ع) روايت كرده كه فرمود: كفار و مشركين در قيامت اهل توحيد را كه به خاطر گناهان در آتش شده‏اند سرزنش مى‏كنند، كه امروز نمى‏بينيم كه توحيد شما دردى از شما دوا كرده باشد، چون مى‏بينيم خدا فرقى ميان ما و شما نگذاشت، در اين هنگام خداى تعالى براى اهل توحيد غيرت به خرج مى‏دهد و به ملائكه دستور مى‏دهد اهل توحيد را شفاعت كنيد، آنان هر كس را كه خدا خواسته باشد شفاعت مى‏كنند، سپس به انبيا دستور مى‏دهد شفاعت كنيد، آنان هم هر كسى را كه خدا خواسته باشد شفاعت مى‏كنند، سپس به مؤمنين دستور مى‏دهد شفاعت كنيد، مؤمنين نيز هر كس را كه خدا خواسته باشد شفاعت مى‏كنند، آن گاه خداى تعالى مى‏فرمايد: من از همه اينان مهربانترم، به رحمت من از آتش خارج شويد، و همه چون مور و ملخ بيرون مى‏آيند.

آن گاه امام باقر (ع) فرمود: سپس عمد كشيده مى‏شود و راه نجات را برويشان مى‏بندد و به خدا سوگند كه خلود از اينجا شروع مى‏شود «3».

(1 و 2) تفسير قمى، ج 2، ص 441.

(3) مجمع البيان، ج 10، ص 538.

/ 691