ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
هست، و آن اين است كه: مستثنى منه مفعول جمله" لا املك" است، و معناى آيه اين است كه من براى شما نه مالك ضررى هستم و نه رشد، تنها چيزى را كه مالك هستم بلاغ از خدا و رسالات او است. ليكن يك مطلب در آيه هست كه اين توجيه را بعيد مىسازد، و آن اين است كه اگر اينطور بود ديگر نمىبايست جمله" لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ ..."- كه كلامى از نو و استينافى است- بين مستثنى و مستثنى منه فاصله شود، و از اينكه مىبينيم فاصله شده مىفهميم كه مستثنى منه ضرا و رشدا نيست.و معناى دو آيه بنا بر آنچه ما گفتيم اين است: بگو احدى نيست كه مرا از عذاب خدا پناه دهد و من بدون او هيچ ملتحد و مكانى كه بتوان به آنجا پناه برد نمىيابم الا تبليغ از او يعنى الا اينكه آنچه دستورم داده امتثال كنم و به شما برسانم و آن دستور اين است كه اسما و صفاتش را براى شما بيان كنم. و الا اينكه رسالتهايى را كه در باره شرايع دين دارد به شما برسانم." وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً" مفرد آوردن ضمير در" له" با اينكه عاصيان خدا و رسول يك نفر نيستند به اعتبار لفظ" من- كسى كه" است هم چنان كه جمع آوردن در" خالدين" به اعتبار معناست و عطف رسول بر خدا در جمله" وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ" بدين جهت بوده كه عصيان رسول هم عصيان خدا است چون رسول چيزى به جز رسالات خدا ندارد و معلوم است كه رد چنين كسى رد بر خداى سبحان است و طاعتش هم طاعت خداى تعالى است هم چنان كه در جاى ديگر هم فرمود:" مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ" «1».و مراد از" معصيت"- به طورى كه سياق آيات سابق شهادت مىدهد- نافرمانى خدا در دستوراتى است كه در باره اصول دين دارد، مانند توحيد و نبوت و معاد و ساير متفرعات آن.بنا بر اين، وعده و تهديد به خلود در آتش كه در آيه آمده، تنها شامل كفار و منكرين اصول دين مىشود، نه هر عاصى و گنهكار و متخلف از فروع دين، پس اينكه بعضى «2» ها با اين آيه استدلال كردهاند بر اينكه: هر گنهكارى مخلد در آتش است، استدلال صحيحى نيست.و از ظاهر كلام بر مىآيد كه جمله" وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ ..." جزو كلام خداى سبحان است، نه اينكه تتمه كلام رسول خدا (ص) باشد.