ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
بر مىگردد، و كلمه" رصد" به معناى مراقب و نگهبان است، اين كلمه و كلمه" راصد" هم بر واحد اطلاق مىشود، و هم بر جماعت، و كلمه" رصد" در اصل مصدر است، و مراد از" ما بين يديه" پيش روى رسول، و مردمى است كه به سوى آنان فرستاده شده، و مراد از" خلفه" بين او و بين مصدر وحى يعنى خداى سبحان است، و منشا اين تعبير امتداد و مسافت موهومى است كه انسان از شنيدن كلمه" رسالت" در ذهن خود تصور مىكند. وقتى مىگوييم مثلا فرمانده فلان مامور را به سوى لشكريان فرستاد تا پيامش را به آنان برساند، فورا در ذهن مسافتى تصور مىشود كه فرستنده در ابتداى آن و لشكر در انتهاى آن قرار دارد، و مامور در بين راه است، لشكر در پيش روى او و فرمانده در پشت سرش قرار گرفته. آيه شريفه راه رسيدن پيام غيبى يعنى آن رسالتهايى كه به رسول وحى مىشود را وصف مىكند، هم چنان كه جمله" تا بداند كه رسالات پروردگارشان را رساندهاند" به آن اشاره دارد.و معناى آيه اين است كه: احدى را بر غيب خود مسلط نمىكند، مگر رسولى را كه پسنديده باشد، كه چنين رسولى را بر غيب خود مسلط مىكند، چون او نگهبانانى از ملائكه بين رسول و مردم دارد، و نگهبانانى هم بين رسول و خودش گمارده است. البته اين را مىدانيم كه سلوك رصد در پيش رو و پشت سر رسول، براى حفظ وحى از هر تخليط و تغيير دادن، يعنى كم و زياد كردن است، كه ممكن است از ناحيه شيطانها با واسطه و يا بىواسطه صورت بگيرد.در جمله" لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ" ضمير در" ليعلم" به خداى سبحان بر مىگردد، و ضمير جمع در" ابلغوا" و در" ربهم" به كلمه" من- كسى كه" بر مىگردد، به اعتبار اينكه معناى اين كلمه جمع، و منظور از آن هر پيغمبرى است كه او پسنديده باشد.ممكن هم هست به كلمه" رسول" بر گردد، به اعتبار اينكه منظور از آن جنس رسول است، نه يك رسول معين، و مراد از اينكه فرمود:" تا خدا بداند" با اينكه خدا هميشه و همه چيز را مىداند، علم فعلى خدا است، كه عبارت است از تحقق ابلاغ در خارج، و اين گونه تعبيرها در قرآن كريم بسيار آمده، از آن جمله فرموده:" فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ" «1».و اين جمله علت سلوك رصد در پيش رو و پشت سر رسول را بيان مىكند، مىفرمايد: براى اين رصد مىگماريم تا محقق شود كه رسولان بدون تغيير و تبديل رسالات پروردگارشان را به مردم ابلاغ كردهاند.