اگر نوجوانان به اين سه نكته اساسى توجه دقيق نمايند، وضع روانى خويشتن را درك مى كنند و به نارسايى عقل و كوتاهى فكر خود به خوبى پى مى برند و نياز خويشتن را به راهنمايى از طرف مردان عاقل و كامل احساس مى نمايند، و هرگز در اجراى نظرات خام ناسنجيده خود پافشارى نمى كنند و موجبات بدبختى و تيره روزى خويش را فراهم نمى نمايند.نارسايى عقل نوجوانان و اختلالات فكرى آنان ، در بحران بلوغ و تكليف ، مخصوص يك كشور يا نژاد معين نيست ، بلكه كليه فرزندان بشر در سراسر گيتى با آن روبه رو هستند. جوانان اگر نتواند مسائل زندگى را به درستى تجزيه و تحليل كنند و تصميم صحيح و عاقلانه بگيرند، عذر موجهى دارند و آن خامى دوران جوانى و نارسايى طبيعى فكر است .
عذر مقبول
(قال على عليه السلام : جهل الشباب معذور، و علمه محصور.(163) )على عليه السلام فرموده : عذر نادانى جوان پذيرفته و مقبول است و دانش او در جوانى محدود و محصور مى باشد.مى گويند يكى از كشورهاى غربى مثلى دارد: اى كاش جوانان مى دانستند و اى كاش پيران مى توانستند. جوانان بر اثر نيروى جسم ، به انجام هر كار سختى قادرند، ولى به علت نارسايى عقل نمى دانند چه كنند.پيران به واسطه سالخوردگى و تجربه آموزى عقل روشنى دارند. مى دانند چه كنند، ولى به علت ضعف جسم ناتوانى بدن قادر به آنجا آن نيستند. در نظر واقع بين حضرت على عليه السلام ، راءى صائب و عقل روشن پيران ، بر نيرومندى و تندكارى جوانان برترى دارد.(قال اميرالمومنين عليه السلام : راى الشيخ احب الى من جلدالغلام .(164) )على عليه السلام فرموده است انديشه روشن پيرمرد، نزد من از قوت و نيرومندى جوانان محبوب تر است .
اشتباه جوانان
بعضى از دختران و پسران موقعى كه دوران بلوغ را طى مى كنند و اندامشان از هر جهت رشد مى كند و صورت يك مرد يا يك زن كامل را به خود مى گيرند، دچار اشتباه مى شوند. گمان مى كنند كه از هر جهت كامل شده اند و با زنان و مردان جامعه يكسان گشته اند. با خود مى گويند: مگر شخصيت ما با شخصيت بزرگسالان فرق دارد؟ آيا ما با زنان و مردان جامعه مساوى نيستيم ؟ آيا نمى توانيم از هر جهت در رديف آنان قرار گيريم ؟ آيا نبايد مانند بزرگسالان همه جا اظهارنظر كنيم و از تمام مزاياى اجتماعى برخوردار باشيم ؟