جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان از نظر عقل و احساسات - نسخه متنی

محمدتقی فلسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از طرف ديگر، رشدش از لحاظ جنبه هاى ديگر به اندازه كافى نيست كه كودكان بزرگتر وى را به بازى گيرند. كودكى كه از لحاظ نيروى ذهنى برتر از همسالان خود باشد، به ويژه در آخرين سالهاى كودكى و اوايل بلوغ ، غالبا مى تواند جنبه غير عقلانى و نااستوارى مقررات و اصول و دستورهاى بالغان را، تشخيص دهد. از اين روى ممكن است نسبت به قدرت بالغان روش منفى پيش گيرد و از آنان آزرده شود.(578)

(كسى كه هوش برتر دارد، در سازش هاى اجتماعى با مشكلات زياد و ناكامى ها مواجه خواهد شد و براى ارضاى اميالش ، به رفتارهاى ناپسنديده اى از قبيل رفتار منفى ، تعصب ، مغالطه ، گوشه گيرى ، غرور و خودپسندى و خود را از ديگران بى نياز داشتن دست مى زند.).(579)

تحقير ديگران

ابن مقفع ، از افراد دراك و پرفراست عصر خويش بود و از جهت عقل و هوش طبيعى ، نسبت به افراد عادى مزيت و برترى داشت . او در سنين جوانى ، بر اثر لياقت فطرى ، به فراگرفتن پاره اى از علوم موفق گرديد و توانست بعضى از كتب علمى را به زبان عربى ترجمه نمايد، ولى برترى هوش و خرد، وى را مغرور كرد و احساس تفوق ، در اخلاق و رفتارش اثر نامطلوب گذارد و در سازش هاى اجتماعى با مشكلاتى مواجهش ساخت .

او مردم را حقير و خوار مى پنداشت و گاهى با كلمات زننده ، تحقيرشان مى كرد و بذر كينه و دشمنى در نهادشان مى افشاند.

سفيان بن معاويه ، كه از طرف دوانيقى فرماندارى بصره را به عهده داشت ، از كسانى بود كه مكرر مورد تعرض و تحقير ابن مقفع قرار گرفت و با كلمات تند و زننده در حضور مردم خجلت زده و شرمسارش ساخت .

سفيان بينى بزرگ و ناموزونى داشت . هر وقت ابن مقفع به فرماندارى مى آمد در حضور مردم به صداى بلند مى گفت : (سلام عليكما)، يعنى سلام به تو و بينى بزرگت ، او را با اين طرز سلام كردن ، تحقير مى نمود.

روزى سفيان در مجلس خود گفت ، من هرگز از سكوت و خاموش پشيمان نشده ام . ابن مقفع گفت كه كسى كه زيبايى و زينتش لكنت زبان باشد، البته از سكوت هرگز پشيمان نمى شود.

/ 791