دوران جوانى ، روزگار پى ريزى اساس زندگى در تمام عمر است . احساسات تند و ناپايدار ايام شباب نيرويى است كه جوانان را با شدت و شتاب و به حركت و فعاليت وامى دارد. به كارهاى مختلف و اغلب ناسنجيده اى دست مى زنند و قهرا با عكس العمل هاى گوناگونى مواجه مى شوند. هر عكس العملى به آنها تجربه اى مى آموزد. نيروى دركشان را تقويت مى كند و راه و رسم صحيح زندگى را به آنان مى فهماند.(نتيجه فراوانى هيجانات و احساسات آن مى شود كه به زودى واكنشى در جوانان توليد مى گردد كه خود را تحت كنترل و دقت قرار دهند. هر قدر جوان تازه بالغ بيشتر در معرض هجوم هيجانات قوى و متفاوت قرار مى گيرد، قدرت خوددارى وى نيز افزون تر مى شود. اراده او بزرگ تر مى گردد و از فراوانى محبت هاى نابه جا جلوگيرى مى كند.(281) )
ذخاير گران بها
احساسات پرشور و عواطف تخيلى از ذخاير گران بهاى دوران جوانى است . استعدادهايى كه به طور طبيعى در نهاد فرزندان بشر نهفته است ، در دوران بلوغ و جوانى ، به وسيله عواطف و احساسات به فعليت مى رسند و چرخ هاى زندگى را به حركت مى آورند.كودكان ، تا زمانى كه به سر حد بلوغ نرسيده اند، به ارزش خود واقف نيستند و از سرمايه هاى معنوى خويش آگاهى ندارند، ولى با فرارسيدن بلوغ ، عواطف و احساسات شكفته مى شوند و تمايلات گوناگونى در جوانان پديد مى آيند كه آنان را به حركت و فعاليت وادار مى كنند و بر اثر آن تدريجا استعدادهاى نهايى به فعليت مى رسند و ارزش هاى باطنى ، يكى پس از ديگرى ، آشكار مى گردند.تجسم و تخيل ، جوان را وادار مى كند كه وجود خود را كشف نمايد و ديگران را درك كند و حقيقت زندگى و جهان را حدس بزند. محقق است كه از اين تخيلات در خاطره جوانان جز چيزى ساده و بى ثبات باقى نمى ماند.در فكر آنان صورى خلاصه و متغيير تشكيل مى شود، و اين به واسطه وفور و كثرت صور مختلفى است كه به علت هاى چندى ، از قبيل آرزوى زندگى و عشق و غيره در ايشان توليد مى شود.